Winter Book Review / The 69h

زمستان خوانده ها / یادداشت 69 م

یادمان های رسته از فراموشی

*

حدیث نفس / حسن کامشاد. - تهران: نشر نی، 1395

چاپ ششم، مصور ، دارای نمایه ی پایانی

*

این خودزندگی نامه نوشت خواندنی که در برگیرنده ی فصل های کودکی( از 1304 ) / نوجوانی / جوانی / انگلستان / میان سالی / سالمندی / کهنسالی است، " به یاد شاهرخ مسکوب است که هر گه قلم بر می داشتم، پشت سرم ایستاده بود و قلم را ره می نمود. "

کامشاد که مترجم صاحب نام و کوشنده ی اصلاحات اجتماعی از دیرباز بوده، با افتخار می نویسد: " من در خاک پاک سپاهان به دنیا  آمدم... " 

نام های بسیاری، با چهره های تازه و واقعی شناسانده شده اند.  او در سرآغاز( نگاشته در پشت جلد کتاب) اعتراف می کند: " نوشتن به زندگی شور و روشنی می بخشد... علت اصلی نوشتن، بیشتر آن است که نویسنده نمی تواند ننویسد... این خاطره های رسته از فراموشی که سالیان سال در گوشه ی ذهن من خفته بود، در پیرسالی به خلجان درآمد و خود را نویساند... "

دوره ی جوانی / دانش  آموختگی در دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران و پختگی و فعالیت های  آرمان خواهانه ی او در گرایش به حزب توده ی ایران گذشت. " حزب توده در این سال ها قبله ی آمال جوانان بود... و هم دوره ای های اصفهانی ما در دانشکده ی حقوق همه به جز فصیح پور" دارای گرایش چپ شدند یا به حزب توده پیوستند". ( صص.  81-80)

عکس هایی دیدنی مانند حضور او در کنار پرویز راجی( ص.  339) ،سهراب سپهری، م.  آزاد، حسن کامشاد و فروغ فرخزاد( ص.  257) به غنای کتاب افزوده است. نقل خاطره ای از شادروان امیر عباس هویدا و ابراهیم گلستان در روزگار پهلوی دوم خواندنی است: هویدا در معرفی ابراهیم گلستان به ژاک شیراک گفت: " این مرد بهترین نویسنده و فیلم ساز کشور ماست و ما همیشه فیلم هایش را توقیف می کنیم... " ( ص.  491) و در شرح خصوصیاتی از اخلاق و رفتار گلستان می افزاید که " ...غرور گلستان... گلستان اگر این همه به خود نمی بالید، ما می باید به او می بالیدیم... " و از لیلی گلستان می آوردکه ابراهیم گلستان "آش درهم جوش خوشمزه ای که پس از خوردن آن به دل درد شدیدی دچار می شوید..." ( ص.  502)

امید آن که جلدهای مکمل این کتاب، در بازشناخت شخصیت ها، بازی های بزرگان سیاست/ هنر و ادبیات و بازآفرینی رویدادهای ایران پر تب و تاب ، به زودی به دست منتظران خواهان تندرستی و شادکامی استاد ماندگار، کامشاد عزیز برسد... آمین. 

*

*

*

هاشم حسینی

بیست و نهمین روز زمستان البرز

 

Winter Book Review / The 69h

زمستان خوانده ها / یادداشت 69 م

یادمان های رسته از فراموشی

*

حدیث نفس / حسن کامشاد. - تهران: نشر نی، 1395

چاپ ششم، مصور ، دارای نمایه ی پایانی

*

این خودزندگی نامه نوشت خواندنی که در برگیرنده ی فصل های کودکی( از 1304 ) / نوجوانی / جوانی / انگلستان / میان سالی / سالمندی / کهنسالی است، " به یاد شاهرخ مسکوب است که هر گه قلم بر می داشتم، پشت سرم ایستاده بود و قلم را ره می نمود. "

کامشاد که مترجم صاحب نام و کوشنده ی اصلاحات اجتماعی از دیرباز بوده، با افتخار می نویسد: " من در خاک پاک سپاهان به دنیا  آمدم... " 

نام های بسیاری، با چهره های تازه و واقعی شناسانده شده اند.  او در سرآغاز( نگاشته در پشت جلد کتاب) اعتراف می کند: " نوشتن به زندگی شور و روشنی می بخشد... علت اصلی نوشتن، بیشتر آن است که نویسنده نمی تواند ننویسد... این خاطره های رسته از فراموشی که سالیان سال در گوشه ی ذهن من خفته بود، در پیرسالی به خلجان درآمد و خود را نویساند... "

دوره ی جوانی / دانش  آموختگی در دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران و پختگی و فعالیت های  آرمان خواهانه ی او در گرایش به حزب توده ی ایران گذشت. " حزب توده در این سال ها قبله ی آمال جوانان بود... و هم دوره ای های اصفهانی ما در دانشکده ی حقوق همه به جز فصیح پور" دارای گرایش چپ شدند یا به حزب توده پیوستند". ( صص.  81-80)

عکس هایی دیدنی مانند حضور او در کنار پرویز راجی( ص.  339) ،سهراب سپهری، م.  آزاد، حسن کامشاد و فروغ فرخزاد( ص.  257) به غنای کتاب افزوده است. نقل خاطره ای از شادروان امیر عباس هویدا و ابراهیم گلستان در روزگار پهلوی دوم خواندنی است: هویدا در معرفی ابراهیم گلستان به ژاک شیراک گفت: " این مرد بهترین نویسنده و فیلم ساز کشور ماست و ما همیشه فیلم هایش را توقیف می کنیم... " ( ص.  491) و در شرح خصوصیاتی از اخلاق و رفتار گلستان می افزاید که " ...غرور گلستان... گلستان اگر این همه به خود نمی بالید، ما می باید به او می بالیدیم... " و از لیلی گلستان می آوردکه ابراهیم گلستان "آش درهم جوش خوشمزه ای که پس از خوردن آن به دل درد شدیدی دچار می شوید..." ( ص.  502)

امید آن که جلدهای مکمل این کتاب، در بازشناخت شخصیت ها، بازی های بزرگان سیاست/ هنر و ادبیات و بازآفرینی رویدادهای ایران پر تب و تاب ، به زودی به دست منتظران خواهان تندرستی و شادکامی استاد ماندگار، کامشاد عزیز برسد... آمین. 

*

*

*

هاشم حسینی

بیست و نهمین روز زمستان البرز

 

از رور نوشت ها به نازنینی نادیده...

...

از تدریسی خانگی بر می گردم، سیر و پر... پیاده؛ که تا خانه زیاد دور نیست...   کلاه پشمی را تا روی گوش ها و پیشانی ام پایین کشیده ام. ماه یخ زده بر روی برج ها و خانه های گرم شناور است... کمی تشنه ام.  از مقابل شیرینی فروشی رد می شوم.. بوی وانیل و شکلات داغ در فضا پیچیده... گام هایم را شتابی بیشتر می دهم...  برای زودتر رسیدن به اتاق ام، میان بر می زنم.  از ظلمات پارک متروکه رد می شوم.  بی خیال خطر و خط مرگ دشنه ی بی رحم... من که چیز با ارزشی برای دزد منتظر ندارم...

صدای خش و خشی می شنوم... سوز سرما اشکم را در آورده... سگ سرگردانی زیر کاج سربریده ای زوزه می کشد... 

دفتر یادداشت ها و آخرین سروده را محکم زیر بغل قرار می دهم و دست ها را در جیب های از تهی سرشار  فرو می برم... در اتاقک بی سقفی که زمانی در آن گوشه، محل سرویس خودروهای شرکت سازنده ی پل رو گذر و زیر گذر بوده، درخشش پلاستیکی مرا به سوی خود می کشاند... 

مردی سرش را بیرون می آورد و با نگرانی نگاهم می کند.  پوشش پلاستیک که پیشتر دور تا دور یخچال فریزر خارجی ساید بای سایدی قرار داشت، حالا خانه و پناهگاه مرد است... 

- چی می خوای؟

- خودی هستم... روحی سرگردان... 

- ساکن این محل هستی؟

- آره... چیزی احتیاج نداری؟

- نه... 

- سردت نیست؟

- این تو لای پلاستیک دو پوش عرق کرده م... 

- چی گرمت می کنه؟

- فکر نکنم متوجه بشی! 

- سعی خودم را می کنم... 

-  گرمای خیال عشقی گمشده که با آرزوی دیدن دوباره ش، به خوابی شیرین فرو می افتم تا فردا بیدار بشم منتظر... 

سرش را فرو می برد داخل: برو... 

کات. 

راه می افتم.  پیشانی ام به عرق نشسته... 

*

*

*

هاشم حسینی

بوستان بی گل و درخت عظیمیه

بیست و هشتمین شامگاه زمستان خشک البرز

از رور نوشت ها به نازنینی نادیده...

...

از تدریسی خانگی بر می گردم، سیر و پر... پیاده؛ که تا خانه زیاد دور نیست...   کلاه پشمی را تا روی گوش ها و پیشانی ام پایین کشیده ام. ماه یخ زده بر روی برج ها و خانه های گرم شناور است... کمی تشنه ام.  از مقابل شیرینی فروشی رد می شوم.. بوی وانیل و شکلات داغ در فضا پیچیده... گام هایم را شتابی بیشتر می دهم...  برای زودتر رسیدن به اتاق ام، میان بر می زنم.  از ظلمات پارک متروکه رد می شوم.  بی خیال خطر و خط مرگ دشنه ی بی رحم... من که چیز با ارزشی برای دزد منتظر ندارم...

صدای خش و خشی می شنوم... سوز سرما اشکم را در آورده... سگ سرگردانی زیر کاج سربریده ای زوزه می کشد... 

دفتر یادداشت ها و آخرین سروده را محکم زیر بغل قرار می دهم و دست ها را در جیب های از تهی سرشار  فرو می برم... در اتاقک بی سقفی که زمانی در آن گوشه، محل سرویس خودروهای شرکت سازنده ی پل رو گذر و زیر گذر بوده، درخشش پلاستیکی مرا به سوی خود می کشاند... 

مردی سرش را بیرون می آورد و با نگرانی نگاهم می کند.  پوشش پلاستیک که پیشتر دور تا دور یخچال فریزر خارجی ساید بای سایدی قرار داشت، حالا خانه و پناهگاه مرد است... 

- چی می خوای؟

- خودی هستم... روحی سرگردان... 

- ساکن این محل هستی؟

- آره... چیزی احتیاج نداری؟

- نه... 

- سردت نیست؟

- این تو لای پلاستیک دو پوش عرق کرده م... 

- چی گرمت می کنه؟

- فکر نکنم متوجه بشی! 

- سعی خودم را می کنم... 

-  گرمای خیال عشقی گمشده که با آرزوی دیدن دوباره ش، به خوابی شیرین فرو می افتم تا فردا بیدار بشم منتظر... 

سرش را فرو می برد داخل: برو... 

کات. 

راه می افتم.  پیشانی ام به عرق نشسته... 

*

*

*

هاشم حسینی

بوستان بی گل و درخت عظیمیه

بیست و هشتمین شامگاه زمستان خشک البرز

Dialogue

گفتمان

 

خداوند به ابراهیم گفت: " فقط به علت وجود من است که تو در این جا هستی. "

ابراهیم پاسخ داد: " خدایا می دانم، اما اگر من حضور نمی داشتم، کسی هم نبود تا به تو بیندیشد... "

از داستان های کهن یهودی

Dialogue

گفتمان

 

خداوند به ابراهیم گفت: " فقط به علت وجود من است که تو در این جا هستی. "

ابراهیم پاسخ داد: " خدایا می دانم، اما اگر من حضور نمی داشتم، کسی هم نبود تا به تو بیندیشد... "

از داستان های کهن یهودی

Winter Book Review / The 68h

زمستان خوانده ها   /  یادداشت 68 م

برگزیده هایی از داستان های پسا مدرن آمریکایی
*
فراموشم نکن که خواهی مرد/ تیم اوبراین و دیگران؛  گردآورنده و مترجم محمد حیاتی. - تهران: نشر شورآفرین، 1393
ویراستار: آریامن احمدی
*
دستاوردهای ادبی / هنری که زاییده ی هستی اجتماعی بوده و در اشکال تازه ای عرضه می شوند؛ نه برآمده از اوامر و احکام حکومتی (در واقع متره و برآورد منتقدان و مباشران گمارده شده  ی آن ها) بلکه بازتاب نیازهای فرهنگی مردمی هستند. از این رو، مکتب ها و سبک های ادبی که تا کنون آثار/ شاهکارهای پذیرفته شده ای بیرون داده اند، بیانگر فرایندهای متحول و نو به نوی اقتصادی/ اجتماعی/ فرهنگی هستند. پس، خوانش مردمی و زایش نویسندگان، پیوندهای تنانی/ ارگانیک با هم دارند. نتیجه آن که ژانر/ سبک/ برونه یا فرم و هر قالب مناسب و موفق، در خدمت درونه/ محتوا/ پیام ادبی و یا رسالتی ادبی هستند که روزگار مهر تأیید و نامیرایی بر آن زده است... 
اما نقش نویسنده ی ایرانی در واکنش به این همه دگرگونی شتابان دنیای ادبی آمریکا- اروپا کدام است؟ تبعیت و تقلید کورکورانه/ برده وار یا شهدگزینی آگاهانه در راستای تولید عسل اصیل خود؟
اینک در برخورد با کتاب هایی پسامدرن مانند "فراموشم نکن که خواهی مرد" در می یابیم که خوانش مردمی و نوشتار ادبی ما در مقایسه با فضای فرهنگی باختر در ترازی منفی قرار دارد... 
از داستان های نمونه ی این کتاب:
فراموشم نکن که خواهی مرد / جاناتان نولان
چه گونه یک قصه ی جنگی واقعی تعریف کنیم / تیم اوبراین
زندگی با ناسازگاری / لین تیلمن
بریده ای از این داستان شیرین اخیر:
" ...جو اصلا حال و حوصله ی جنگ و دعوا نداشت و جولی هم دلش بچه نمی خواست. سه سال بود با هم زندگی می کردند و هنوز هم نمی توانستند جوری با هم ارتباط برقرار کنند که احمقانه، ساختگی و از مد افتاده نباشد...
تا کی قرار است به این قرن بگوییم مدرن یا حتی پست مدرن؟
شاید روابط آدم ها در قرن چهاردهم منصفانه تر بوده.... " ص.  134
*
*
*
هاشم حسینی
بیست و ششمین روز زمستان البرز

Winter Book Review / The 67th

زمستان خوانده ها / یادداشت 67 م

زیارت شاعری فیلمساز... دیدار با خانه ی دوست که از خواب خدا سبزتر است... 

*

1. سعدی از دست خویش فریاد/ عباس کیارستمی. - تهران: نیلوفر، 1393

2. باد و برگ/ سروده های عباس کیارستمی - . تهران: چاپ و نشر نظر، 1389

*

آدینه، بیست و چهارمین روز زمستان، به همت و همیاری پورک شاهین و همراهی دوستان نازنین اش، سوار بر مرکب تیزرویش به قصد زیارت خانه ی دوست: استاد نامیرا، عباس کیارستمی، فخر ایرانی در آفاق جهانی، از میدان پونک عازم لواسان شدیم...  و من هم، کلام حضرت حافظ را بر درگاه اش به ترنم کشیدم:

بر سر تربت ما گر گذری همت خواه  / که زیارتگه رندان جهان خواهد بود... 

و آن چنان شد که جوانان حاضر، بخت خود را در خانه ی دوست از او طلبیدند و من فال هر کدام را گرفتم... 

عباس کیارستمی(1395-1315) یگانه ی همیشه ی فرهنگ ستم ستیز و ایستاگریز ایرانی است. فیلم های او دریچه های زیبا و تازه به هستی بشری است با تصاویری بی همتا. 

خوانش دو کتاب " سعدی از دست خویش فریاد" و " باد و برگ" ما را به این حقیقت تلخ اما هشیارآمیز رهنمون می سازد که شاعری ژرف اندیش، پیکر خاکی از تنگنای زمین بیرون کشانده و اکنون به ابدیت افتخار پیوسته است.  در باد و برگ زمزمه می کند:

نه خواندن می دانست/ نه نوشتن/ اما چیزی می گفت که نه خوانده بودم/ نه کس نوشته بود... ص.  138

یا این سروده که چه هایکوی هزار تویی است:

در زمینی پر از مین  / صدها درخت/ پر از شکوفه... همان جا، ص.  56

و او با گزینه های عاشقانه و خردبرانگیز خود از جهانگرد دوران، حضرت سعدی، تصاویر پر نور از باغستان های حکمت او به نمایش می گذارد:

دوست ما را و همه نعمت فردوس شمارا... ص. 44

ساقی بیار جامی/ کز زهد توبه کردم/ مطرب بزن نوایی/ کز توبه عار دارم... 321

و کیارستمی شاعر، این سان انسان در اسارت را به پناهگاهی امن راهنما می گردد:

از ستم روزگار/ پناه بر شعر

از جور یار / پناه بر شعر

از ظلم آشکار/ پناه بر شعر

*

*

*

هاشم حسینی

لواسان، ارامگاه سرافرازیان

Winter Book Review / The 67th

زمستان خوانده ها / یادداشت 67 م

زیارت شاعری فیلمساز... دیدار با خانه ی دوست که از خواب خدا سبزتر است... 

*

1. سعدی از دست خویش فریاد/ عباس کیارستمی. - تهران: نیلوفر، 1393

2. باد و برگ/ سروده های عباس کیارستمی - . تهران: چاپ و نشر نظر، 1389

*

آدینه، بیست و چهارمین روز زمستان، به همت و همیاری پورک شاهین و همراهی دوستان نازنین اش، سوار بر مرکب تیزرویش به قصد زیارت خانه ی دوست: استاد نامیرا، عباس کیارستمی، فخر ایرانی در آفاق جهانی، از میدان پونک عازم لواسان شدیم...  و من هم، کلام حضرت حافظ را بر درگاه اش به ترنم کشیدم:

بر سر تربت ما گر گذری همت خواه  / که زیارتگه رندان جهان خواهد بود... 

و آن چنان شد که جوانان حاضر، بخت خود را در خانه ی دوست از او طلبیدند و من فال هر کدام را گرفتم... 

عباس کیارستمی(1395-1315) یگانه ی همیشه ی فرهنگ ستم ستیز و ایستاگریز ایرانی است. فیلم های او دریچه های زیبا و تازه به هستی بشری است با تصاویری بی همتا. 

خوانش دو کتاب " سعدی از دست خویش فریاد" و " باد و برگ" ما را به این حقیقت تلخ اما هشیارآمیز رهنمون می سازد که شاعری ژرف اندیش، پیکر خاکی از تنگنای زمین بیرون کشانده و اکنون به ابدیت افتخار پیوسته است.  در باد و برگ زمزمه می کند:

نه خواندن می دانست/ نه نوشتن/ اما چیزی می گفت که نه خوانده بودم/ نه کس نوشته بود... ص.  138

یا این سروده که چه هایکوی هزار تویی است:

در زمینی پر از مین  / صدها درخت/ پر از شکوفه... همان جا، ص.  56

و او با گزینه های عاشقانه و خردبرانگیز خود از جهانگرد دوران، حضرت سعدی، تصاویر پر نور از باغستان های حکمت او به نمایش می گذارد:

دوست ما را و همه نعمت فردوس شمارا... ص. 44

ساقی بیار جامی/ کز زهد توبه کردم/ مطرب بزن نوایی/ کز توبه عار دارم... 321

و کیارستمی شاعر، این سان انسان در اسارت را به پناهگاهی امن راهنما می گردد:

از ستم روزگار/ پناه بر شعر

از جور یار / پناه بر شعر

از ظلم آشکار/ پناه بر شعر

*

*

*

هاشم حسینی

لواسان، ارامگاه سرافرازیان

Winter Book Review / The 66th

پرسه های اندیشه
دریچه ای از شعر و قصه، نقد و نظر
Winter Book Review / The 66th
زمستان خوانده ها / یادداشت 66 م
*
از این شهرها باقی خواهد ماند
آن چه از میان شان گذشت باد... / برتولت برشت
*
 سفر با حاج سیاح/ احسان نوروزی. - تهران: افق، 1391
 
در فهرست نویسی فیپا، موضوعات کتاب را: سفرها-اروپا- خاطرات/ سفرنامه های ایرانی- قرن 14 نوشته اند.  احسان نوروزی(1358) که دانش آموخته ی ادبیات نمایشی است، ترجمه های تحسین برانگیزی دارد:
حق السکوت چندلر؛ شش مسأله برای دن ایسیدرو پارودی بورخس/ تانگو مروژک، اسلاوی ژیژک مایزر و نیز رمان بطالت و نمایش نامه ی ماداگاسکار... 
مقدمه ی احسان نوروزی بیانگر جهان بینی خودویژه ای است که نمونه اش را در میان لشکر روشنفکران معروف شده ی مطبوعات وطنی، اندک می بینم. او که یادداشت های شیرین، آموزنده و منحصر به فردش از سفر به وین، بوداپست، براتیسلاو، پراگ، برلین، آمستردام، پاریس، بارسلون، رم و توسکانی را اینک چه  آسان، اما گرانبها در اختیار ما گذاشته است، آن ها را دویست سال پس از حاج محمد علی محلاتی(1304-1215) معروف به حاج سیاح آشکار ساخته است. او چه زیبا می نویسد: " ...به میان آمدن متن حاج سیاح به یک باره، سویه ای به سفرم داد که بدون آن بی بصیرت می بود: تاریخ.  متن حاج سیاح نه تنها کل تاریخ ایران را همراه سفرم کرد، بلکه کل تاریخ اروپا را هم به پیش زمینه کشاند... " ص.  14
برای آنان که شور سفر، شناخت خود و جهان/ آفاق و انفس دارند، سفرنامه ی احسان نوروزی را نمی توان نادیده گرفت و خواندنش را به تأخیر انداخت... 
نمونه ای از گزارش او از ایتالیا/ رم:
" ... هنوز دور تا دور شهر واتیکان دیوار حایلی است که سربازان منتخب و داوطلب سویسی نگهبانی اش می کنند.  نفرت انگیزتر( و البته گویاتر) از این ممکن نیست: منطقه ای قرون وسطایی که توسط نمایندگان بورژوازی محافظت می شود تا ملکوت به کسب و کارش ادامه دهد... " 8-137
 
*
*
*
هاشم حسینی
در بیست و یکمین روز زمستان میدان پونک تهران

Winter Book Review / The 66th

زمستان خوانده ها / یادداشت 66 م

*
از این شهرها باقی خواهد ماند
آن چه از میان شان گذشت باد... / برتولت برشت
*
 سفر با حاج سیاح/ احسان نوروزی. - تهران: افق، 1391
 
در فهرست نویسی فیپا، موضوعات کتاب را: سفرها-اروپا- خاطرات/ سفرنامه های ایرانی- قرن 14 نوشته اند.  احسان نوروزی(1358) که دانش آموخته ی ادبیات نمایشی است، ترجمه های تحسین برانگیزی دارد:
حق السکوت چندلر؛ شش مسأله برای دن ایسیدرو پارودی بورخس/ تانگو مروژک، اسلاوی ژیژک مایزر و نیز رمان بطالت و نمایش نامه ی ماداگاسکار... 
مقدمه ی احسان نوروزی بیانگر جهان بینی خودویژه ای است که نمونه اش را در میان لشکر روشنفکران معروف شده ی مطبوعات وطنی، اندک می بینم. او که یادداشت های شیرین، آموزنده و منحصر به فردش از سفر به وین، بوداپست، براتیسلاو، پراگ، برلین، آمستردام، پاریس، بارسلون، رم و توسکانی را اینک چه  آسان، اما گرانبها در اختیار ما گذاشته است، دویست سال پس از حاج محمد علی محلاتی(1304-1215) معروف به حاج سیاح آشکار ساخته است. چه زیبا می نویسد: " ...به میان آمدن متن حاج سیاح به یک باره، سویه ای به سفرم داد که بدون آن بی بصیرت می بود: تاریخ.  متن حاج سیاح نه تنها کل تاریخ ایران را همراه سفرم کرد، بلکه کل تاریخ اروپا را هم به پیش زمینه کشاند... " ص.  14
برای آنان که شور سفر، شناخت خود و جهان/ آفاق و انفس دارند، سفرنامه ی احسان نوروزی را نمی توان نادیده گرفت و خواندنش را به تأخیر انداخت... 
نمونه ای از گزارش او از ایتالیا/ رم:
" ... هنوز دور تا دور شهر واتیکان دیوار حایلی است که سربازان منتخب و داوطلب سویسی نگهبانی اش می کنند.  نفرت انگیزتر( و البته گویاتر) از این ممکن نیست: منطقه ای قرون وسطایی که توسط نمایندگان بورژوازی محافظت می شود تا ملکوت به کسب و کارش ادامه دهد... " 8-137
 
*
*
*
هاشم حسینی
در بیست و یکمین روز زمستان میدان پونک تهران

Winter Book Review / The 66th

زمستان خوانده ها / یادداشت 66 م

*
از این شهرها باقی خواهد ماند
آن چه از میان شان گذشت باد... / برتولت برشت
*
 سفر با حاج سیاح/ احسان نوروزی. - تهران: افق، 1391
 
در فهرست نویسی فیپا، موضوعات کتاب را: سفرها-اروپا- خاطرات/ سفرنامه های ایرانی- قرن 14 نوشته اند.  احسان نوروزی(1358) که دانش آموخته ی ادبیات نمایشی است، ترجمه های تحسین برانگیزی دارد:
حق السکوت چندلر؛ شش مسأله برای دن ایسیدرو پارودی بورخس/ تانگو مروژک، اسلاوی ژیژک مایزر و نیز رمان بطالت و نمایش نامه ی ماداگاسکار... 
مقدمه ی احسان نوروزی بیانگر جهان بینی خودویژه ای است که نمونه اش را در میان لشکر روشنفکران معروف شده ی مطبوعات وطنی، اندک می بینم. او که یادداشت های شیرین، آموزنده و منحصر به فردش از سفر به وین، بوداپست، براتیسلاو، پراگ، برلین، آمستردام، پاریس، بارسلون، رم و توسکانی را اینک چه  آسان، اما گرانبها در اختیار ما گذاشته است، دویست سال پس از حاج محمد علی محلاتی(1304-1215) معروف به حاج سیاح آشکار ساخته است. چه زیبا می نویسد: " ...به میان آمدن متن حاج سیاح به یک باره، سویه ای به سفرم داد که بدون آن بی بصیرت می بود: تاریخ.  متن حاج سیاح نه تنها کل تاریخ ایران را همراه سفرم کرد، بلکه کل تاریخ اروپا را هم به پیش زمینه کشاند... " ص.  14
برای آنان که شور سفر، شناخت خود و جهان/ آفاق و انفس دارند، سفرنامه ی احسان نوروزی را نمی توان نادیده گرفت و خواندنش را به تأخیر انداخت... 
نمونه ای از گزارش او از ایتالیا/ رم:
" ... هنوز دور تا دور شهر واتیکان دیوار حایلی است که سربازان منتخب و داوطلب سویسی نگهبانی اش می کنند.  نفرت انگیزتر( و البته گویاتر) از این ممکن نیست: منطقه ای قرون وسطایی که توسط نمایندگان بورژوازی محافظت می شود تا ملکوت به کسب و کارش ادامه دهد... " 8-137
 
*
*
*
هاشم حسینی
در بیست و یکمین روز زمستان میدان پونک تهران

Winter Book Review 65th

زمستان خوانده ها / یادداشت 65 م

 
"شعر نوعی ماجراجویی هستی شناسانه است." ادونیس
*
و انکار انجیل من است/ علی احمد سعید(ادونیس) ؛ مترجم: ستار جلیل زاده. - تهران: نشر سولار، 1395
 
ادونیس( 1930) زاده ی سوریه است، اما شهروند لبنان.  او در سال 1954 به اتهام عضویت در حزب ناسیونال سوسیالیست سوریه به زندان افتاد.  تا سال 1963 سردبیر مجله ی " شعر" بود و از 1968 مجله ی معروف، معتبر و متنفذ " المواقف" را منتشر ساخته است. 
استاد  م.  سرشک او را متجددترین شاعر عرب و در دو زمینه ی شعر و نقد شعر، به ویژه با معیارهای مدرنیسم اروپایی، یکتا و بی همتا می داند. (شعر معاصر عرب، توس، 1359 ، ص.  169 )
از خوش شانسی خواننده ی این کتاب آن که مترجم ادونیس / ستار جلیل زاده( زاده 1339 خوزستان) خود شاعری است سرشار از شور و سرمستی و سروده های گزینه را از  اصل، زبان عربی به پارسی برگردانده است... اما نمی دانم چرا به جای آن که عنوان عربی " و انکار انجیل من است" را بیاورد، به انگلیسی توسل جسته است: And deny is my gospel
...
راستی شعر واقعی چه جایگاهی در فرهنگ راست اندیش و درست کردار ایرانی دارد؟
گابریل گارسیا مارکز در کتابش " برای سخنرانی نیامده ام" ( ثالث، 1394 ، ص.  39 ) هنگام بردن جایزه نوبل ادبیات در ستایش شعر سخن می گوید: " از آکادمی ادبیات کشور سوید  سپاسگزاری می کنم... دلم می خواهد این مرتبه نیز تجلیلی از شعر باشد... از تمام حضار تقاضا دارم جام خود را بالا برند و به سلامتی شعر بنوشند.  یکی از بزرگ ترین شعرای آمریکای لاتین، لویس کاردوسا ای آراگون، شعر را تنها ملاک اساسی وجود بشر نامیده است... "
...
در این کتاب دو واژه بسامد اندیشه برانگیزی دارند: مهیار و آینه... ادونیس چند شعر دارد در ترکیب با آینه:
آینه ای برای کالبد خزان/   آینه ای برای ابوالعلا / آینه ای برای کالبد عاشق / آینه ای برای قرن بیستم
نمونه ای از کلام ادونیس:
تابوتی صورت کودکی را می پوشاند/ کتابی در روده ی کلاغی نوشته می شود/ هیولایی با شاخه ای گل پیش می آید/ تخته سنگی نفس می کشد در ریه های مجنونی/ این است قرن بیستم. ( ص.  40 )
*
*
*
هاشم حسینی
بیستمین روز زمستان البرز

Winter Book Review 64th

زمستان خوانده ها / یادداشت 64 م

آوایی آلمانی در زبان پارسی
*
آن چه می ماند/ فریدریش هولدرلین؛ برگردان از زبان آلمانی: محمود حدادی. - تهران: نیلوفر، 1393
*
" شاعران پیش از همه، در آغاز یا فرجام دوران های جهانی تاریخ است که ظهور کرده اند... "
*
گزیده ی 30 شعر از زبان اصلی، همراه با شرح روشنگرانه.
فریدریش هولدرلین(1843-1770) را شاعر برآمده از فضای کلاسیسم، نغمه ی نسل تلاطم فرهنگی آمیخته با آرمان های جمهوری خواهانه و پژوهش های کانت می دانند... 
در این کتاب سه نوشته از مارتین هایدگر می خوانیم:
هولدرلین و ماهیت شعر/ از هولدرلین و هراکلیت / ناشنیده ای در حاشیه؟
مترجم آگاهمان می سازد که " چکامه های هولدرلین به دلیل ذات فلسفی و تاریخ پژوهانه ی خود، انگیزه ی اندیشه ورزی بسیاری فیلسوف و ادیب و از جمله مارتین هایدگر بوده است... "
یکی از شارحان شعر هولدرلین، والتر هیندرر یادآور می شود:" تنها شعر نیست که تاریخ دارد، بلکه خواندن شعر هم تاریخ دارد.  ما در هر نوبت آن را به شیوه ای دیگر می خوانیم، زیرا در هر نوبت شخص دیگری هستیم... "
و این اوراد آسمانی هولدرلین است که شگفتا مانا، بر لبان زمان مترنم است:
ظرف هایی متبرکند شاعران/ و شراب زندگی، روح قهرمانان از خود گذشته به جهت مانایی خود/ در جان آن ها جاری می شود... (شعر بناپارت، ص.  45 )
*
*
*
هاشم حسینی
نوزدهمین روز نفس های سرد آفتاب بهت زده ی البرز
 

اندیشه ورزان جهانی خادمان همه ی مردم مادر زمین هستند...

از روز نوشت ها به نازنینی نادیده / هیجدهمین روز زمستان البرز

 
...
کوتاه و گویا بنویسم: اندیشه ورزی در راستای حل معضلات بشری، دانش ورزی بی مرز و خط کشی است.  مگر علم در انحصار ملت و نژاد ویژه ای است؟ 
از دوست جوان و پرشورت نقل کردی که "چون ایران معاصر فیلسوف و پیام آوری جهانی ندارد، از این رو، محکوم به تحمل و تقبل شرایط موجود است..." و گفته ای که او سیاهه ی بلند بالایی از نام ها را نشان داده و پرسیده که "کو سهم اندیشه ورزی  پارسی که حلال مشکلات بشری گردیده باشد...  "
نازنین!  سهم ایرانی در نوزایی و انسانگرایی، صلح اندیشی و رفاه بشری کم نبوده است. موتور محرکه ی رنسانس اروپایی را دوست و دشمن ایرانی، از ایرانیان می دانند.  و دیگر آن که:
2. هیچ کدام از متفکران راست اندیش و ناوابسته ی معاصر، خود را در انحصار حکومت خاصی نمی دانند. آنان خود را خادمان انترناسیونالیست بشریت خیرخواه می دانند. 
3. ایالات متحده ی آمریکا و فرانسه - به عنوان نمونه، به اندازه ی ایتالیا و یونان پیش از میلاد، اندیشه ورزان پایه و الگو در فلسفه/ هنر و ادبیات نداشته اند.  نه اوضاع واپس مانده ی ایتالیا و یونان کنونی مایه ی نکوهش است و نه سیطره ی استعماری آمریکا و فرانسه کنوی مایه ی مباهات... 
3. ایمان بیاوریم به خردجمعی بشری برای برون رفت از بن بست های اقتصادی، اخلاقی و در کل فرهنگی کشورمان و این اندرز خواجه ی شیراز را که مراد گوته های اروپایی بوده، از یاد نبریم:
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود/ طلب از گمشدگان لب دریا می کرد... 
 
*
*
*
هاشم حسینی
لاله ی دوی خمیده بر دهانه ی جاده ی چالوس یخ زده

اندیشه ورزان جهانی خادمان همه ی مردم مادر زمین هستند...

از روز نوشت ها به نازنینی نادیده / هیجدهمین روز زمستان البرز

 
...
کوتاه و گویا بنویسم: اندیشه ورزی در راستای حل معضلات بشری، دانش ورزی بی مرز و خط کشی است.  مگر علم در انحصار ملت و نژاد ویژه ای است؟ 
از دوست جوان و پرشورت نقل کردی که "چون ایران معاصر فیلسوف و پیام آوری جهانی ندارد، از این رو، محکوم به تحمل و تقبل شرایط موجود است..." و گفته ای که او سیاهه ی بلند بالایی از نام ها را نشان داده و پرسیده که "کو سهم اندیشه ورزی  پارسی که حلال مشکلات بشری گردیده باشد...  "
نازنین!  سهم ایرانی در نوزایی و انسانگرایی، صلح اندیشی و رفاه بشری کم نبوده است. موتور محرکه ی رنسانس اروپایی را دوست و دشمن ایرانی، از ایرانیان می دانند.  و دیگر آن که:
2. هیچ کدام از متفکران راست اندیش و ناوابسته ی معاصر، خود را در انحصار حکومت خاصی نمی دانند. آنان خود را خادمان انترناسیونالیست بشریت خیرخواه می دانند. 
3. ایالات متحده ی آمریکا و فرانسه - به عنوان نمونه، به اندازه ی ایتالیا و یونان پیش از میلاد، اندیشه ورزان پایه و الگو در فلسفه/ هنر و ادبیات نداشته اند.  نه اوضاع واپس مانده ی ایتالیا و یونان کنونی مایه ی نکوهش است و نه سیطره ی استعماری آمریکا و فرانسه کنوی مایه ی مباهات... 
3. ایمان بیاوریم به خردجمعی بشری برای برون رفت از بن بست های اقتصادی، اخلاقی و در کل فرهنگی کشورمان و این اندرز خواجه ی شیراز را که مراد گوته های اروپایی بوده، از یاد نبریم:
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود/ طلب از گمشدگان لب دریا می کرد... 
 
*
*
*
هاشم حسینی
لاله ی دوی خمیده بر دهانه ی جاده ی چالوس یخ زده

A Genius Iranian

زمستان خوانده ها / یادداشت 63 م

 
" چه گویی؟ ترا مهم ترین کار  آن است که بدانی قلم را حقیقت چیست، مقبول کدام بود و مردود کدام... " عین القضات همدانی
*
نکته هایی گزینه در باره ی اندیشمندی جوانمرگ: عین القضات همدانی( چشم دادرسان)، زاده ی  سده ی ششم هجری( دوازدهم میلادی)
*
عبداله فرزند محمد، ملقب به ابوالمعالی و معروف به عین القضات( چشم دادرسان)،  ایرانی نابغه ای بود که در بهار جوانی، مدارج دانش و جایگاه های مدیریت اجتماعی را با موفقیت سپری کرد؛ و در شرایطی که ایران زمین در اشغال بیگانگان بوده، با خردورزی و ابتکار عمل، اصلاحات اجتماعی ریشه دار و گسترده ای را به وجود آورد. 
اقدامات مردمگرایانه و نوشته های روشنگرایانه اش، واپسگرایان مال اندوز و متظاهر به پارسامنشی را به هراس و نیرنگ واداشت و او را که کمتر از چهل سال داشت، با توسل به اتهام بی دینی و مخالفت با خلیفه: نماینده ی خدا بر زمین ، دستگیر و از همدان به بغداد فرستادند تا شکنجه و به اتهامات واهی و ناروا محکوم گردد... پس او را به همدان فرستادند و در میدان شهر به دار آویختند... 
او 600 سال پیس از دکارت، اسپینوزا و کانت به دستاوردهای فلسفی شگفت آوری رسید و ثابت کرد که اشیاء قائم به ذات هستند... 
از آثار او: نامه ها و رباعیات اش را می توان نام برد. 
آتش بزنم بسوزم این مذهب و کیش / عشقت بینم به جای مذهب در پیش
تا کی دارم عشق نهان در دل خویش /مقصود رهم تویی نه دین است و نه کیش
*
*
*
هاشم حسینی
پانزدهمین روز آفتابی و سرد عظیمیه ی کرج

Gold Covered Poverty

هنگام بازدید از واتیکان، 
دیوارهای کلیسا را دیدم که
از طلا ساخته شده بودند !
 
پاپ گفت : "شما باید به ما یاری برسانید تا بتوانیم به فقرا کمک کنیم !"
 
با خود گفتم : "لعنتی ها !
بروید دیوارهایتان را بفروشید !"
 
از خاطرات دیه گو مارادونا 💐

Winter Book Review 62th

زمستان خوانده ها / یادداشت 62 م

 
در گذار از تنگناهای سینمای مصادره شده
 
به روایت ناصر تقوایی / احمد طالبی نژاد. - تهران: زاوش، 1392
 
* به هر حال ما فرزند زمان خویش هستیم... *
 
ناصر تقوایی( زاده ی 1320 آبادان) نویسنده ی نوآور و خلاقی در سینماست، تجسم  آرزوهای  تحقق یافته ی سینمایی احمد محمود(1381-1310). کتاب " به روایت ناصر تقوایی" فراهم آمده ی گفتگوهای طولانی( هر بار دست کم 5 ساعت) چند ساله ی صمیمی و روشنگرانه است.  و همانند همیشه، منش کارگردان نوآور، راست اندیشانه و به دور از ژست های روشنفکرانه، تهی از انگ زنی و آن چنان که این روزگار در رنگین نامه های روشنفکری رایج شده، بر کنار از تحریف تاریخ است به نفع قدرت تمامیت خواه. خواندن کتاب برای نویسندگان و سینماگران جوانی که می خواهند ناوابسته به خلاقیت برسند، سرشار از رهنمودها و دستاوردهای گرانقدری است. 
فصل های کتاب: 1. ورود /2. در حضور دیگران / 3. رهایی / 4. ضد قهرمان / 5. نفرین /6. کار، کار انگلیسی هاست / 7. پس از دایی جان / 8. داشتن یا نداشتن / 9. من آهنم / 10. نویسندگان غیرقابل تحمل اند / 11. کلیات + بیوگرافی و تصاویر / بدون نمایه نام ها و موضوعات. 
به نشانی ناشر، پیشنهادهایی برای چاپ آینده و درست نویسی عنوان مجموعه داستان ناصر تقوایی ارسال می گردد. 
 
کتاب یادآور نام های نیکمردانی مانند رضا قطبی، فرخ غفاری و فروغ فرخزاد است. 
احمد رضا طالبی نژاد در پیش گفتار چاپ دوم می نویسد:" هم چنان بر این باورم که تقوایی حق بزرگی به گردن نسل ما و سینمای نوپای ایران دارد و آشنایی نسل جوان ما با دیدگاه های وی، در غنا بخشیدن به دانش و بینش آنان کمک رسان خواهد بود. "
یکی از پرسش های تکان دهنده ( برای وجدان های به خواب نرفته) از سینماگر نوجوی دهه ی 40 شمسی ایران، سکوت معترض و انتظار آمیزش در سال های پس از انقلاب بوده است. ناصر تقوایی پیروزمندانه می گوید: " هنرمند در ایران، همیشه باید با نگفتن حرف بزند. قوم ایرانی هرگز  آزادی به معنای واقعی را تجربه نکرده است... " ص.  52
*
*
*
هاشم حسینی
سیزدهمین روز زمستان بلاد البرز ابری

Winter Book Review 61th

زمستان خوانده ها / یادداشت 61م

*
کسی که تن خود را می فروشد و آن که  مال و جان هم وطنانش را؛ کدام روسپی است؟
...گفت: " شیخا!  هر آن چه گویی هستی؟"
*
جامعه شناسی روسپی گری- بررسی آسیب های اجتماعی / سعید مدنی قهفرخی .- تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، 1395
شمارگان: 1000 نسخه، 400 صفحه، 35 هزار تومان
*
سعید مدنی قهفرخی (1339) جرم شناس و پژوهشگر مسایل اجتماعی است. پیشینه ی کارهای مطبوعاتی ارزشمندی دارد و عضو پیشین هیئت مدیره ی انجمن جامعه شناسی ایران بوده است.  او در این پیمایش بیشتر کتابخانه ای و نه میدانی ، تأکید می ورزد که " ...روسپی گری، ارتباطی متقابل با دیگر آسیب های اجتماعی مانند فقر، اعتیاد، بیماری های مقاربتی و ازدواج های اجباری دارد... " ص. 143 و به روابط "فرازناشویی" اشاره می کند. ص.  159
این پژوهش دارای چاپ پاکیزه و ویرایش روان و روشنی است.  نمایه های نام ها، مفاهیم و اصطلاحات به کمال کتاب افزوده است. 
از موضوعات فصل ها: روسپی گری در ایران و کشورهای دیگر جهان / سن و تحصیل روسپیان / نظریه ها در باره ی روسپی گری و از جمله نظریه های مارکسیستی و فمینیستی...
نگارنده خاستگاه "روسپی" را زبان پهلوی و آن را کوتاه شده ی روسپید می داند. " روسپی گری از کهن ترین انحرافات بشری است که به قول ابینگهاوس گذشته ای طولانی، اما تاریخچه ای کوتاه دارد... در بابل و یونان، سکه های هم خوابگی، به معابد، کاهنان و کشیشان تقدیم می شد.... "
*
*
*
یک شنبه دوازدهمین روز زمستان 95 البرز
هاشم حسینی

Merry 2017

سال نوی صلح و دوستی ملت ها شکوفا!
Wishing the world humanity a "Fruitful New Year,  full of peace, Joy and Silidarity between all the nations"
*
 
 *
 
 *
 
باران و برف
 
لبخنده ها
 
درخت
 
دریا و باد
 
پرنده
 
پندار های پاک
 
پُر از پرواز
 
.
 
.
 
.
 
این سو
 
گلدسته ها و الف بامداد
 
آن جا
 
گنبد ها و والت ویتمن
 
.
 
.
 
.
 
سفره ی نورانی آسمان
 
کیک راستی و دوستی
 
کاج کریسمس
 
شعله ها
 
 شب شهامت ایمان
 
سینه ی متبرک بانوی ما
 
.
 
.
 
.
 
یک روز
 
هفت سینُ
 
امشب
 
ضیافت ژانویه
 
...
 
مائده های امید برای همه
 
فرزندان فرزانه ی زمین
 
...
 
دست ها
 
پیوند
 
پنجره های دنیا روشن
 
.
 
.
 
.
 
بخار مات اندوهان را از شیشه ها؛ کنار بزن
 
 بنشین
 
پیامی برای ایزدبانوی صلح
 
هدیه ای برای مادران
 
کودکان
 
سربازان بی خانمان
 
فرماندهان تنها
 
مدال های افتخار برای دموکراسی و صداقت سیاستمداران انسان
بخواه... 
 
.
 
.
 
.
 
بگذار پشت آن پیشخوان
 
پیاله ای به سلامتی ما
 
دنیا
 
سیر بنوشد...
 
ابری که در آسمان مایه می بندد از سلام نفس ها
 
رویاهای دست نخورده
 
عکس ها را ورق می زند
 
در پیشگاه فرشتگان آینده...
 
.
 
.
 
.
 
تو
 
دور
 
دور
 
در این نزدیکی
 
و
 
من
 
نزدیک
 
نزدیک
 
در آن دور
 
پس
 
انسانیت  را می یابیم
 
در ملکوت مادر زمین...
 
 
بدرود ای سال رفته
 
فراموشمان باد
 
خشم و جنگ
 
درود ای سال نو
 
تندرستی و شادی نثار خانه های دل ها باد!
 
Hashem Hossaini,  IranianIn

My 2 Lovely Departed Sisters

در سوگ خواهران رفته به ناگهان ام
*
مگر این قلب بی قرار
زخمی و خسته
چقدر جا دارد
تا گوشه گوشه هاش
به خاک بنشانم گلبوته های یاد
عزیزان نازنین؟
 
اینک دو خواهران بال گشوده ام به بی نهایت بیابان ابدیت
"پوران" و "دنیا" را می گویم که در انزوا
سال ها بر سر پیمان ماندند و اینک بی بدرودی و پیامی
 ما را به خود نهادند و رفتند...
 
نفرین به تو ای مرگ  و این جنگ نابرابر
 
همیاری
 ای اشک ها 
گل های یادمان هاشان
مبادا بخشکد به ناگهان...
*
 
در سوک پوران فرخ زاد و دنیا فنی زاده / هاشم حسینی

On Solooch's Absence,  a novel by Mahmood Dulatabadi

زمستان خوانده ها / یادداشت 60 م

 هشتمین روز  سرمای زمستان
*
بازآفرینی زیبا و خواندنی زندگی زنی که در نبود شوی، از فقر روستا، به کار در معدن و بامداد می رسد... 
 
پژوهشی در "جای خالی سلوچ" اثر محمود دولت آبادی / نوشته ی مشترک ایرج ساعی ارسی و پرویز صالحی. - تهران: بهمن برنا، 1392
 
فروست جامعه شناسی رمان
*
محمود دولت آبادی( زاده ی 1319 دولت آباد سبزوار) ، پس از دست کم نیم سده نوشتن خلاقانه، به  آماج آرمانی خود دست یافته است: " نوشتن برای من همواره با درد و رنج همراه بوده است... ادبیات نبرد من است و من از این نبرد باید پیروز بیرون بیایم... " م. د. 
 
کتاب حاضر، تحقیق پر و پیمانی است تخصصی در باره ی رمان پرخواننده ای که به زبان های مختلفی مانند انگلیسی، آلمانی، روسی و ایتالیایی ترجمه شده است.  کتاب دارای واژه نامه، نمایه های پایانی و منابع پارسی و خارجی است. در پیشگفتار می خوانیم: " خواندن یک رمان خوب همیشه وسوسه انگیز است. به خصوص اگر این رمان توسط نویسنده ای آشنا، مطرح و آگاه از شرایط اجتماعی نوشته شده باشد... " نمونه هایی از سر فصل های شش گانه کتاب:
تعریف واژه هایی مانند رمان، طرح، درون مایه و ساخت / ادبیات از دیدگاه شخصیت های جهانی / بستر پیدایی رمان جای خالی سلوچ / زندگی نامه و آثار محمود دولت آبادی/ ساخت های اقتصادی، فلسفی، طبقاتی، سیاسی و روان شناختی جای خالی سلوچ/ و... عشق مرگان به سلوچ. 
*
*
*
هاشم حسینی
عظیمیه ی کرج

On Selooch's Absence,  a novel by Mahmood Dulatabadi

Novel Techniques Study

زمستان خوانده ها / یادداشت 59 م

در هفتمین روز  خیس زمستان
 
*
در راستای آشنایی با رمان
 
هنر رمان نویسی/ مارینا اولیور؛ مترجم حمید یزدان پناه. - تهران، روز آمد، 1394
 
مارینا اولیور به آموزش رمان نویسی می پردازد.  از موضوعات کتاب:
رمان چیست؟ / رمان تاریخی / نویسنده ها باید رمان بخوانند / لذت نوشتن / مثل حرفه ای ها به کارتان باور داشته و به آن عمل کنبد/ برنامه ریزی برای این که روزانه چه مدت و چند ساعت بنویسید / مکانی برای نوشتن داشته باشید / شخصیت ها در داستان / ایجاد کشمکش و جدال در داستان / پیرنگ و... 
منابع و در واقع کتابشناختی رمان در زبان پارسی، پر شمار و متنوع هستند. مصاحبه های داخلی و خارجی با نویسندگان معروف و اطلاع از شیوه و شگردهای داستان نویسی آن ها، سیاهه ای دراز را پر می کند.  هنوز هم دو کتاب معروف به یادگار از دهه های سی و پنجاه شمسی خواننده دارند:
ادبیات از نظر ماکسیم گورکی ترجمه ی ابوتراب باقرزاده و جنبه های رمان  یی ام فورستر  / مترجم ابوتراب باقرزاده...
در این زمان، کتاب پیش درآمدی بر شناخت رمان جرمی هاتورن/ با ترجمه شاپور بهیان هم مفید است... 
 
در پیشگفتار کتاب هنر رمان نویسی،  به نکته ی ارزشمندی اشاره شده است: " ...رمان هایی که با تاریخ یک ملت گره می خورند، جذبه ی بسیاری دارند... "
و مترجم، آقای حمید یزدان پناه در مقدمه آورده: " همیشه به دنبال ترجمه ی کتابی بودم تا رمان نویسی را به طور جدی مطرح کند... "
 
در این راستا،  فردا شامگاه به معرفی و بررسی کتابی می پردازم که با نگاهی ویژه، "جای خالی سلوچ" محمود دولت آبادی را از دو دیدگاه اجتماعی و روان شناخای کاویده است... 
*
*
*
هاشم حسینی
هف تم دیماه 95

Entangled in the Wasteland


از روزنوشت ها برای نازنینی نادیده

...این "عادم" ها / " ریشه شان در خاک های هرزگی مستور... " که " یک جوانه ی ارجمند"  از هیچ جاشان رست نتواند، شمارشان کم نیست... افسوس که یکی اشان بنا به قراردادی اجتماعی بر مداری باطل در  این نزدیکی ترا می آزارد و تعهدت به انسانیت را حماقت معنی کرده و دوالپایی است بر جان شیفته ات؛ به حافظ پناه برد م: "بر آستان میکده خون می خورم مدام... " او لبخندی امیدبخش زد و به افقی روشن اشاره کرد:

 

قحط جود است، آبروی خود نمی باید فروخت/ باده و گل از بهای خرقه می باید خرید

...

تا مرا به دریچه ی دیگری از غزل پیش رو می کشاند:

معاشران ز حریف شبانه یاد آرید/ ...به صوت و نغمه ی چنگ و چغانه یاد  آرید

تا می رسد به این ستیغ نورانی:

نمی خورید زمانی غم وفادان/ ز بی وفایی دور زمانه یاد آرید

نخست موعظه ی پیر صحبت این حرف است:

که

از

مصاحب ناجنس

احتراز کنید.... 

 

شعر ، شراب ایزدبانوی شیدایی است..

زمستان خوانده ها / یادداشت 58 م

 
در من از قلب شعر، خون جاری است... / ولادیمیر هولان
 
*
بودن آسان نیست/ ولادیمیر هولان  ؛ مترجم علی رضا حسنی. - تهران: نشر چشمه، 1395
 
ولادیمیر هولان (1980-1905 ) شاعر اهل کشور چک /پراگ و برآمده از نسل دهه های 40 و 50 میلادی است.  او را شاعر اندوه و یأس، انزوا و ناامیدی می دانند. بر مبنای دیدگاه مرگ اندیش، سایه های تنهایی و دیوارپناهی او بود که حکومت کمونیستی، شعرش را سم توده ها قلمداد کرد... او سروده بود: " تنها مرگ است که دروغ نمی گوید" و در "شبی با هملت" ،  واگویه های فردیتی مغموم و تاریک به هق هق می نشیند... شعر هولان در کنتراست کامل با ذهن و زبان شعر خوشباش، پرامید، انسانگرا و آرمانی پارسی است که در دستاوردهای رودکی، حافظ، خیام، نیما، الف.  بامداد و فروغ متجلی است... 
در مقدمه ی مترجم انگلیسی آمده:" ...و درحقیقت شعر وی بازی های زبانی و تجربه های معناشناختی فراوانی دارد. هولان دوست دارد تا دورترین محدوده ها و ظرفیت های بیانی، کلمه ای شاعرانه را کشف کند... 
 "پانزده سال آزگار است
که با دیوار حرف زده ام. 
و من دیوار را از دوزخ خودم بیرون کشیده ام... " ( شعر دیوار، ص.  69 )
با همه ی وفاداری مترجم به متن، پارسی برگردان کنونی( هم چنان که در کار محسن عمادی) از روح شاعرانه، ترنم لیریک و نماها، نمادها و نغمه های نهفته تهی است.  به راستی که مترجم شعر بیگانه باید جان شیفته ای خنیاگرانه داشته باشد؛ کاستی آشکاری که ما را به غنای پارسی برگردان های نیما، عشقی، شاملو و همانند - با وجود ضعف های زبانی می اندازد... 
*
*
*
هاشم حسینی،
لاله ی خیس در آغوش اشکان خمیده در دهانه ی جاده ی چالوس
 

Mischief

از روز نوشت ها برای نازنینی نادیده

*

انسان نمی تواند شرارت را پیشه کند. مگر نه نوزادان از گل و بوسه و مادر و لبخند شکوفا می گردند؟ و آنان که خیر را وانهاده و در پی شر می گردند، مگر نه برای توجیه و مشروعیت دادن به اعمال خود، پشت دلیل و عقیده ای سپر می گیرند تا وجدانشان بیدار نشود؟

*

*

*

هاشم حسینی

Philosophy and Literature

زمستان خوانده ها/ یادداشت 57 م

 
فلسفه های شناخت و مکتب های ادبی
*
ادبیات راستین، آیینه و پژواک واقعی شناخت
*
 
فلسفه و ادبیات / بهمن اصلاح پذیر. - تهران: روزآمد، 1394
 
فهرست مطالب کتاب که بیشتر آن ها، پیشتر در ماهنامه ی ارزشمند  "چیستا" به سردبیری پرویز شهریاری چاپ شده بودند:
حضور دیالکتیک در ادب فارسی / هنر کلاسیک/ حماسه سیاوش / دیالکتیک در اشعار نیما/ بازخوانی سگ ولگرد به مناسبت 58 سال نبود او/ رمانتیسم/ ناتورالیسم/ داستان عدل: صادق چوبک/  عطر گل های داوودی/ رئالیسم یا واقع گرایی در هنر/ قرارداد نوشته ی فرانتس کافکا/ سورئالیسم
 
نگارنده در پیش گفتار آورده: " ...آثار هنری جزء تفکیک ناپذیر زندگی و تمدن انسان است... شناخت و مطالعه ی آثار هنری در معنای وسیع خود، شناخت خود آدمی و هستی اجتماعی او می باشد... "
شماری از نام های مورد اشاره در کتاب: شکسپیر ، نوالیس، کلریج، پوشکین، هاینه، مولانا، فردوسی، آرش کمانگیر، نظامی و... 
نشر روزآمد کارنامه ی درخشانی از آثار مفید در زمینه های فلسفه، رمان، شعر، زبان شناسی، هنر، مدیریت و روانشناسی دارد. 
برای سفارش کتاب و دریافت فهرست کتاب های "روزآمد" ، با شماره تلفن های 021-66966918 و 09121362860 تماس حاصل فرمایید. 
*
*
*
هاشم حسینی
آدینه ی خاموش  آفتاب سرمازده ی البرز
03/10/95

Winter Book Review 56th

زمستان خوانده ها/ یادداشت 56 ام

 
غرض نقشی است... 
 
*
زیر سقف کاغذی/ دکتر تورج رهنما(1315) . - تهران: انتشارات نگاه، 1394
 
سخن آغازین کتاب، بیتی از مولاناست: حاصل عمرم سه سخن بیش نیست / خام بدم، پخته شدم، سوختم
 
نوشته ها بازتاب روزگاران رفته است، با عناوینی مانند: سربازان به خانه باز می گردند / رادیو آندریا / شبی در شیراز / شعر فارسی: قند مکرر / قطار استانبول - مونیخ / باید کمدی نوشت / سه شاعر اروپایی / در قونیه / جعبه مارگیری...و... 
 دکتر رهنما در پیشگفتار می نویسد:" تردیدی نیست ما زیر سقف های کاغذی زندگی می کنیم. زیر سقف هایی که خطر فرو ریختن  آن ها وجود دارد. این سرنوشت بیش از نیمی از مردم جهان، به ویژه ساکنان کشورهای جهان سوم است. به بیان روشن تر، هر کجا فقر ، بی عدالتی، خفقان و ستم هست، سقف ها از کاغذند. من از ساکنان این بخش جهانم.... "
خواندن این کتاب شیرین، برای آنان که در پی کنار زدن پرده ها بر چشم اندازهای تاریخ عاطفی ایران معاصر هستند، غنیمتی است.
 
*
*
*
هاشم حسینی
دهانه ی جاده چالوس سرد در دست زوزه های باد
یکم دیماه 95