Abdolkarim Parto

مردی برای تمام فصول کلمه

استاد عبدالکریم پرتو(۱۳۱۳، دزفول)ی نیکو خصال را سال هاست با سه مشخصه ی برجسته می شناسم:
۱. مدیر چاپخانه ی پیشروی امیر کبیر در اهواز؛
۲. ادیبی صاحب نظر که اکنون دوره ی ۵ جلدی "قدح دُرد" او خوش درخشیده و گنجینه ای ارزشمند به حساب می آید. این اثر که حاصل بیش از ۵۰ سال مطالعات متنوع، گزینه نویسیِ زبانزدها، چکیده های نظم و نثر، اشارات تاریخی، مطالب جدی و شوخی است در ادبیات اروپایی به آنتولوژی(anthology: گلچین ادبی، منتخبات)
معروف است و در ادب پارسی کشکول نام دارد(مانند کشکول شیخ بهایی).
۳. سینه او بخش های مغفول مانده ای از تاریخ معاصر خوزستان را در خود محفوظ دارد. بسیاری از علمای دینی، نویسندگان، شاعران و هنرمندان با او حشر و نشر داشته اند‌.
مصاحبت با او آموزنده، حضور او غنیمت و مجلس اُنسش به یاد ماندنی.

قَدَح دُرد را نخستین بار در سال ۱۳۷۷ همین انتشارات امیر کبیر صفحه آرایی، لیتوگرافی و چاپ کرد و انتشارات "به نگار"(با مدیریت نویسنده ی زنده یاد احمد آقایی)در ۳۵۰۰ نسخه منتشر کرد.
چاپ نفیس جلد های اخیر را انتشارات تراوا(با مدیریت استاد هادی مدرس نیا) به عهده داشته است.
قدح به معنی کاسه و یا پیاله؛ و آن چه را از مایعات و به ویژه شراب ته نشین شود دُرد گویند.
عنوان این کتاب از سروده ی شاعر خوش قریحه ی اهوازی، زنده یاد حبیب ریخته گر(مرجان) گرفته شده است:
با یک قدح دُرد به میخانه نشستیم
تا درد در این کاسه بود، سرخوش و مستیم
ما باب سخن را به رخ دوست گشودیم
در را به سراپرده ی اغیار ببستیم

در این کتاب پنج جلدی با شخصیت های تاریخی ایرانی و خارجی، رویدادها، لطیفه، ابیات و تفسیرهای مختلف آشنا می شویم.
به چند عنوان اشاره می کنم تا خواننده ی علاقه مند و نکته سنج دریابد در این دریای گوهران، چه مرواریدهای معنوی بی شماری را می تواند به دست آورد:
فال حافظ، زن از نظر فرانسوی ها، روز سلام رضاه شاه، راسپوتین، ابعاد شخصیت استالین مخوف که شعر هم می سرود و دوبار به ایران سفر کرد، وجه تسمیه ی تهران، دین و کمونیسم، وان حمام از اختراعات ایرانیان، خاصیت پیاز، زنان با نفوذ و حکومتگر، زبان عامیانه در داستان نویسی، پیرزن عشوه گر، از خاطرات علم، پرون و جدایی فوزیه، صادق هدایت، خدمات امیر کبیر به خوزستان، ایرانیان اصیل، شرح ابیات، اخلاق در ادیان، انگلیسی ها مروج فساد و رشوه خواری، روز والنتاین، آزادی، دارچین به جای والیوم، شراب و نیکی، خوزستان در عصر پهلوی، رابطه ی پسر و دختر در زمان زرتشت، کاریکلماتور، خروشچف شیفته ی ثریا شده بود، چرا مصدق رفراندوم کرد؟ ، نام اصلی خوزستان، نامه ی فیروز نادری به ترامپ، نادرشاه در دزفول، تعریفی از حرمسرا، نیچه و مرگ خدا، گفته های فروغ فرخزاد، زنان در صدر اسلام، بحران غذا در خوزستان، روحانی باجگیر و ده ها موضوع خواندنی دیگر...

انتظار دارم خوزیان حق شناس قدردان او باشند و همشهرزادگان دزفولی از جمله مهران بقایی عزیز شبی را به بزرگداشت او اختصاص دهند...
استاد پرتوی عزیز را که مصداق بارز نامش است، دوست دارم زیرا‌ بنا به فرمایش حضرت حافظ:
مرید خرقه ی دُردی کشان خوش خویم.../ هاشم حسینی، اهواز، نیمروز چهارشنبه دهم آبان ۱۴۰۲
November 01st, 2023
👆💌✍️

Occupied Brightness

چه بر سر تو آمده، معبد و میعادگاه من "سه گوش"؟✍️

آخر این هفته ی دوم آبان که از کرج پریده ام به اهوازِ دم کرده، خیس از شرجی بد بو با خیابان های پر از آشغال؛ خوشحالم به جز پُل جوانیم "نادری" و ساختمان دانشجوییم: "سه گوش" کسی انتظارم را نمی کشد‌. خوشا خیابان های نام عوض کرده که مرا نمی شناسند!
از راه رسیدگان خیابان را از نام "حافظ" خط زده اند...دیگر از شیران حریم امن ورودی شهر: "۴ شیر" خبری نیست. آن چه هست بُهتِ "جا شیر" است...
پیاده ام. و در این شهر اِشغال شده پر از آشغال توسط کاسبان نوکیسه ی مدعی مدیریت مکتبی، گشت می زنم. پایین پای "هتل آستوریا" که بنا به مصلحت، نام ها عوض کرده از "فجر" به اکنونِ "پارس"، می ایستم. کرانه های کارون زباله دانیست...به سوی رود پایین می خزم تا جایی پیدا کنم دست هایم را به تیمّن و تبرّک در زلال باستانیت پنهان مانده اش فرو برم...
خش و خشی می شنوم. گِرزه ای شکم گنده تعقیبم می کند...
کجایند گاومیش های نجیب؟
بلم ران! بران!
یا بنت النخیل! دخیل!
بلوط بلندا را ندا در ده!
بر می گردم بالا.
دایره خیام- سه دختر- ساعت- سه گوش را در این شتاب سنگین زمان می چرخم...

آفتاب تازه دست به سر روی شهر کشیده که مانند خوابگردها خود را در میدان راه آهن می بینم.
پیش می آیم.
فلکه ی ساعت را که خواب است پشت سر می گذارم و پیش می روم.
می آیم تا مانند زایری با احترام، پای دیوار ساختمان تیرباران شده ی "سه گوش" دانشکده ی ادبیات و زبان های خارجی بایستم...درگاه این مکان مقدس دانش و درایت را با قفل و زنجیر بسته اند. ما جوانان جاهل آن دهه ی طلایی اش، ناهار خورده از این درگاه پشتی بیرون می زدیم تا در زیر آفتاب پر درخشش آسمان آبیِ رودکنار بخرامیم. دریغا که همه چیز
زنگار ها بسته و نماهای اعتبار فروریخته!
ساختمان را با بسیار ندبه های درون دور می زنم.
اینجا جلوه گاهِ مدیریت دکتر عباس جامعی، خِرَد محبت آمیز استادبانو دکتر طلعت بصاری و حضور حکمت آمیز اساتید آمریکایی بریتانیایی فرانسوی کره ای مانند دکتر سعید ارباب شیرانی، دکتر رضا نیلی پور، دکتر کویین، دکتر جانسِز و بزرگانی از این رده در دهه ی رشک برانگیز ۵۰ شمسی بود که من خوشه چین آن ها در سال های ۶-۱۳۵۲، جوانیم را در راهروهایش به جا گذاشته ام...
آیا آن ها که در دهه های اخیر به سفارش بر سر خوان آماده نشسته آمدند و با جرثقیل قدرت به پست و مقام در این بارگاه رسیده اند، از خرابآباد به جا گذاشته ی خود دچار خجلت و تاسّف می شوند؟
از آن همه شکوه به این تمامیت شرم!؟
تاریخ خاموش نخواهد ماند.

خاقانی، شاعر به راستی ایرانی در دیدار از کاخ به یغما رفته ی تیسفون*، چه جانگداز قصیده اش را به اعتراض و عبرت و هشدار و بیدارباش سرود:
"هان ای دل ِ عبرت‌بین! از دیده عِبَر کن! هان!
ایوان‌ِ مدائن را آیینه‌یِ عبرت دان!
...

تا سلسله‌یِ ایوان بگسست مدائن را
در سلسله شد دجله، چون سلسله شد پیچان
...
گه‌گه به زبان ِ اشک آواز ده ایوان را!
تا بو که به گوش ِ دل پاسخ شنوی ز ایوان
..."

*پس نوشت:
ایوان مدائن(درگاه شهرها):
ایوان خسرو یا طاق کسری یا ایوان مدائن: برجسته‌ترین یادگار شاهنشاهی ساسانی، در تیسفون واقع در کشور عراق کنونی است.../بریده ای از روزنوشت های اوکسین گردی، هاشم حسینی✍️🌴
اهواز
چهارشنبه دهم آبان ۱۴۰۲
November 1st, 2023
🕊💌✌️

زبانزدها: تحلیل های حکیمانه بدون سوگیری

شهری به شُلُو. دالو به رفتُ و رو...(زبانزد بختیاری)

شهر شلوغ شده، پیر زن(آدم بی خیال به تعهدات اجتماعی) مشغول جارو کردنه!(کارهای بی ارزش)


و این حکایت بعضی از هم وطنان حرّاف بی عمل ما: بچه های کم دان زیاده گوست که سر در خورهای فضاهای مجازی برده اند، غافل از دور و بر، آلت دست وسط بازهای منفعت طلب لابی باز!

از روزنوشت های شبح به گشت و گذار در سرزمین محروسه/ هاشم حسینی

دوشنبه، سی و هشتمین روز پاییز ۱۴۰۲

Monday, October 30, 2023