خوراکی های عصرانه
یک
كشف بيماري يك شاعر پس از گذشت 150 سال
پس از 150 سال از درگذشت «اليزابت برت براونينگ»، بيماري مزمن وي كشف شد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اليزابت برت براونينگ شاعر ويكتوريايي است كه تمام طول عمرش از يك بيماري مزمن رنج ميبرد، اما در سال 1861 در سن 55 سالگي بدون اينكه حتي نام بيمارياش كشف شده باشد، درگذشت. اما اخيرا «آن بوچانان» محققي انسانشناس نام بيماري براونينگ را «فلج دورهاي هيپوكالميك» اعلام كرده است.
دو
اعتراض به تبليغات كتاب و فيلم اقتباسي "دختري با خالكوبي اژدها"
تبليغاتي كه براي فروش كتاب و فيلم «دختري با خالكوبي اژدها» انجام گرفته است، اعتراض زني را كه 30 سال از عمرش را با «استيگ لارسن» گذراند، برانگيخت.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، «ايوا گبريلسون» زني كه بيش از 30 سال از عمرش را با استيگ لارسن، جنايينويس برجستهي آمريكايي و خالق سهگانهي «هزاره»، سپري كرد، اخيرا به فعاليتهاي تبليغاتي فيلم اقتباسشدهي هاليوودي از رمان «دختري با خالكوبي اژدها» معترض شد.
اخيرا انتشارات «اچ و ام» مجموعهاي به نام «دختري با خالكوبي اژدها» منتشر كرده كه گفته ميشود طرح روي آن الهام گرفته از ضدقهرمان داستان رمان لارسن و فيلم اقتباسي آن است. گبريلسون در اينباره گفت: اگر خود لارسن بود، به جاي اين كار، روي اثر خودش مانور ميداد تا توجهات را به خشونت و تبعيضي كه عليه زنان صورت ميگيرد، جلب كند.
وي همچنين گفت: ما هيچوقت حق تبليغات را به كسي واگذار نكرديم، اين كار هيچ ربطي به كتابهاي لارسن ندارد. گبريلسون همچنين نگران است كه ابعاد سياسي دغدغههاي رمان لارسن در سايهي اين فيلم اقتباسي كه توسط «ديويد فينچر» كارگرداني ميشود، كمرنگ شود.
به گزارش آسوشيتدپرس، وي معتقد است كه لارسن بر اين باور بود كه نابرابريهاي جنسي هنوز در سوئد وجود دارند، كشوري كه به عنوان يكي از مساواتطلبترين كشورهاي دنيا شناخته ميشود.
لارسن كه در سن 50 سالگي در سال 2004 درگذشت، وصيتنامهاي از خود به جاي نگذاشت. به همين دليل سرپرستي حقوق آثارش به پدر و برادرش محول شد. وراث لارسن ادعاهاي گبريلسون مبني بر سوءاستفاده از درآمد حاصل از فروش آثار اين رماننويس را رد كردهاند. پدر و برادر لارسن گفتهاند كه اين درآمد را در راههاي خيري كه خود لارسن در نظر داشت، صرف ميكنند.
يكي از اين فعاليتهاي انساندوستانه، كمك به مجلهاي ضدنژادپرستي است كه لارسن به عنوان روزنامهنگار در آن كار ميكرد.
كارل استيگ ـ ارلاند لارسن (2004 - 1954) كه با نام مستعار ادبي استيگ لارسن آثار خود را به فروش ميرساند، نويسنده و روزنامهنگار معروف سوئدي بود كه شهرت خود را با سهگانهي جنايي خود، «هزاره»، بهدست آورد.
اين رمانها در چند سال گذشته همواره يکي از پرفروشترين کتابها در سطح جهان بودهاند. وي در سال 2008 بعد از «خالد حسيني»، نويسندهي افغان، به عنوان دومين نويسندهي پرفروش در سطح دنيا معرفي شد.
به گزارش بازفوكس، کتاب سهگانهي «هزاره» که پس از مرگ وي منتشر شد، تا ماه مارس 2010 به 40 زبان دنيا ترجمه شده است.
چندي پيش «گاردين» اعلام كرد نسخههاي ديجيتالي «دختري با خالكوبي اژدها»، يكي از سه رمان سهگانهي «هزاره»، با فروش بيش از يك ميليونياش ركورد فروش نسخههاي ديجيتالي را در انگليس شكست.
سهگانهي «هزاره» بهصورت ديجيتالي و غيرديجيتالي، در ماه بيش از 500 هزار نسخه در اين كشور ميفروشد. نسخهي جلد گالينگور «دختري با خالكوبي اژدها» كه در سپتامبر سال 2008 در آمريكا به حراج گذاشته شد، بيش از 300 هزار جلد فروش داشته است.
تاكنون هيچ ناشري اعلام نكرده است، يك ميليون نسخهي ديجيتالي از يك كتاب را به فروش رسانده است.
فيلم سينمايي «دختري با خالكوبي اژدها» نيز در دست توليد است. اين فيلم كه توسط ديويد فينچر، خالق آثاري چون «بازي»، «هفت» و «مورد عجيب بنجامين باتن»، ساخته ميشود، براي اكران در 21 دسامبر 2011 ميلادي آماده ميشود.
«استيون بركوف»، «ديويد دنسيك» و «جولي ريچاردسون» اخيرا براي حضور در فيلم جديد فينچر قرارداد امضاء كردهاند.
اين پروژه قرار است نخستين فيلم از اين اثر سهگانه باشد و توسط كمپانيهاي فيلمسازي «سوني» و «كلمبيا پيكچرز» تهيه و توليد ميشود. فيلمنامهي «دختري با خالكوبي اژدها» توسط فينچر و استيو زيليان براساس كتاب پرفروش لارسن به نگارش درآمده است.
«اسكات رودين» به عنوان تهيهكنندهي اين فيلم معرفي شده و فيلمبرداري «خالكوبي اژدها» از اواسط ماه اكتبر (اواخر مهرماه) آغاز ميشود. «دانيل كريگ» در فيلم «خالكوبي اژدها» در نقش «ميكائيل بلومكوسيت» ظاهر خواهد شد.
سه
كتاب «زبانشناسي و رمان» نقد شد
كتاب «زبانشناسي و رمان» نوشته راجر فاولر با ترجمه محمد غفاري عصر روز گذشته (سهشنبه، 29 آذرماه) در مركز فرهنگي شهر كتاب نقد شد.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اميرعلي نجوميان، استاد دانشگاه شهيد بهشتي، به عنوان يكي از منتقدان اين نشست در سخناني گفت: در اين نشست با كتابي مواجه هستيم كه يك زبانشناس در آن درباره ادبيات و روش نقد ادبي صحبت كرده است. راجر فاولر يك زبانشناس انگليسي بود كه سال 1939 به دنيا آمد و سال 1999 نيز از دنيا رفت. او در زمينه زبانشناسي در انگلستان مطرح بود و چندين اثر بزرگ هم در حوزه نقد زبانشناسي به يادگار گذاشته است. راجر فاولر زبانشناسي را با سبكشناسي و نقد ادبي در هم آميخته و اين مسأله به آثار او يك موقعيت خاص ميدهد.
او در ادامه افزود: فاولر در حوزه زبانشناسي يك نويسنده پيشرو در دهه 70 محسوب ميشود و ميتوانيم ادعا كنيم سبكشناسي اجتماعي و تحليل انتقادي، حوزههايي است كه بسيار به او مديون است. او چند كتاب مهم دارد؛ از جمله در كتاب «نقد زبانشناختي»، روشي را براي نقد ادبي معرفي ميكند. مهمترين كتاب فاولر به كمك چند نفر از همكارانش نوشته شده است كه با عنوان «زبان و كنترل» در سال 1977 نگاشته شده است.
نجوميان همچنين گفت: هر موقع صحبت از تحليل انتقادي گفتمان ميشود، از اين كتاب اسم ميبرند. او كتاب «زبانشناسي و رمان» را در سال 1979 مينويسد. فاولر براي نگارش كتاب «فرهنگ اصطلاحات انتقادي جديد» نيز معروف است. در واقع اين كتاب سالها تجديد چاپ ميشود و در اين حوزه بسيار اهميت دارد.
او در بخش ديگري از سخنانش متذكر شد: در كتاب «زبانشناسي و رمان»، ديدگاه فاولر از زاويهاي به زبانشناسي جاني هليدي ربط پيدا ميكند كه در اين زمينه دكتر فرهاد ساساني، استاد زبانشناسي، صحبت ميكنند و از سوي ديگر زبان فاولر در اين كتاب با ساختگراهاي فرانسوي ارتباط پيدا ميكند كه در اين زمينه ميتوانيم از نظرات دكتر حميدرضا شعيري، استاد زبانشناسي دانشگاه تربيت مدرس، استفاده كنيم.
در بخش ديگر اين مراسم، محمد غفاري - مترجم كتاب «زبانشناسي و رمان» - درباره ترجمه اين كتاب در توضيحاتي گفت: اصل انگليسي كتاب در سال 1977 منتشر شد و تا امروز در اين مجموعه 40 عنوان كتاب منتشر شده؛ اما متأسفانه فقط سه - چهارتاي آنها به زبان فارسي در ايران منتشر شده است.
او همچنين گفت: در استقرار فضاي نقد ادبي در غرب، كتاب «زبانشناسي و رمان» تأثيرات بسياري داشته است. راجر فاولر استاد فقيد ادبيات انگليسي در حوزه روانشناختي در انگلستان بود و يكي از پيشگامهاي نقد زبانشناختي در غرب نيز هست. اصطلاح نقد زبانشناختي را براي اولينبار او به كار برده است.
اين مترجم ادامه داد: فاولر در يك دهه آخر عمرش در حوزه گفتمانكاوي اعتقادي تمركز كرد و كتاب «نقد زبانشناختي» او براي اهل ادبيات بسيار مورد توجه است. «زبانشناسي و رمان» در سال 1983 تجديد چاپ ميشود و فاولر فقط كتابنامه آن را روزآمد ميكند و متن كتاب هيچ تغييري نميكند. از آنجا كه خيلي از دانشجويان زبانشناسي از اصطلاحها و مفهومهاي ادبي اطلاع ندارند و برعكس، خيلي از دانشجويان ادبيات نيز با اصطلاحات حوزه زبانشناسي آشنايي ندارند، تصميم گرفتم واژهنامه تشريحي را انتخاب كنم و در اين كتاب آمده است.
غفاري با بيان اينكه چند درونمايه كلي در اين كتاب وجود دارد، گفت: رويكرد فاولر در اين كتاب، درمجموع، ساختارباورانه يا ساختارنگرانه است. در واقع فاولر سعي ميكند با استفاده از نظريههاي مختلف زبانشناسي و نقد ادبي، الگويي جديد براي نقد روايتهاي داستاني منثور پيشنهاد كند. فاولر معتقد است تمركز ناقدان زبانشناسي براي جنبههاي گفتماني روايت ميشود.
فاولر ادعا ميكند الگويي كه در اين كتاب پيشنهاد ميكند، ميتواند مبنايي باشد براي پژوهشهاي بيشتر در اين حوزه و همچنين معتقد است كه استفاده از دستاوردهاي شاخههاي جديد زبانشناسي مثل زبان روانشناسي و زبان جامعهشناسي و گفتمانكاوي ميتواند در اين زمينه مؤثر باشد.
او همچنين اشاره كرد: نظريههايي كه فاولر در اين كتاب استفاده ميكند، عبارت است از دستور زبان گشتاري - زايشي نوآم چامسكي، زبانشناسي نقشنگر مايكل هليدي و نظريههاي ولاديمير پراپ و ... . نكته ديگر اين است كه فاولر در چند جاي كتاب ميگويد چارچوب نظريه كتاب به جز چامسكي و هليدي متأثر از روايتشناسان فرانسوي هم است. اما آنچه او در زمان خود روايتشناسي مينامد، در واقع، همان دستور زبان روايت است.
اين مترجم درباره كتاب «زبانشناسي و رمان» گفت: تأثير روايتشناسان در فاولر در دو فصل اول اين كتاب كاملا مشهود است؛ اما مطالبي كه او در فصلهاي سوم و چهارم روايت ميكند، در واقع چيزي است كه ما به آن روايتشناسي گفتمانمحور ميگوييم و مهمترين بحثهاي فصلهاي سوم و چهارم، انواع ديدگاه با توجه به صداي روايتگر و رابطه آن با شخصيتهاست. فاولر صريحا ميگويد، الگوي پينشهادي او در نهايت نوعي تحليل ساختارگراست. خلاقيت او در اين كتاب اين است كه رويكرد مجزا و متفاوت را مكمل يكديگر ميداند. طبق نظر فاولر، ساختار داستان را ميتوان با ساختار جمله مقايسه كرد. اين به اين معني است كه ساخت جمله برابر با متن جمله ميشود و اين نوع تحليل ساختاري ميتواند مبانيي باشد براي تحليل جامعهشناختي ساختاري.
غفاري در ادامه عنوان كرد: مورد سومي كه در اين كتاب مورد توجه است، كاركرد نقد زبانشناسي است كه صرفا تحليل يا توصيف فرم داستان نيست؛ بلكه نقد است؛ زيرا فاولر معتقد است كه اثر ادبي بايد در زمان خود نقد شود و زبانشناختي فرم و داستان، متن را تفسير نيز ميكند.
اين مترجم در پايان سخنانش گفت: الگوي نظري اين كتاب فقط در تحليل متنهاي ادبي نيست؛ بلكه ميتوان آن را در تحليل كليه متنها، چه مقالههاي علمي و چه داستان يا دستور آشپزي، نيز به كار برد. بنابراين ميشود نتيجه گرفت جداييناپذيري محتوا و تحليل ويژگي كلي زبان است؛ نه فقط در متنهاي ادبي و من بعد از ترجمه «مباني سبكشناسي» فاولر تصميم گرفتم چند كتاب ديگر را در اين حوزه منتشر كنم و ديدم كه بهتر است از كتابهاي كلاسيك اين حوزه شروع كنم و معتقدم ترجمه اين كتاب براي كساني كه با نوشتن سروكار دارند، خيلي مؤثر است.
در ادامه اين مراسم، حميدرضا شعيري، استاد زبانشناسي دانشگاه تربيت مدرس، در سخناني متذكر شد: كار ترجمه در حوزه زبانشناختي كه آميخته با ادبيات و نقد است، از اين جهت سخت است كه ما با مباحث بين رشتهيي روبهرو هستيم.
او سپس گفت: متن ترجمه محمد غفاري شيوا و روان خوانده ميشود و ساد و قابل فهم است و ما در اين كتاب با واژگان مبهم و نامفهوم و با پيچيدگي خاصي روبهرو نيستيم. اما اگر به اين كتاب عميقتر نگاه كنيم، چند بحث را در زمينه شكل صوري كتاب ميبينيم. اولين چيزي كه در اين زمينه نظرم را جلب كرد كه شايد يك نقص هم محسوب شود، استفاده مترجم از واژگان تخصصي با توجه به بحث آميختن زبانشناسي و ادبيات بود. اين واژهها در طول كتاب درشت و مشكي شدهاند؛ اما در پاورقي، معادل اين واژگان را نميبينيم. در طول زمان، اين واژگان تغيير كردهاند و اگر معادل اين واژگان در پاورقي كتاب ميآمد، خيلي راحت ميتوانستيم منظور واژه را متوجه شويم.
شعيري همچنين در ادامه گفت: نمايه واژگان يا واژهنامه را كه در پايان كتاب داريم، از انگليسي به فارسي آمده و واژگان ترتيب حروف الفباييشان به انگليسي است و اين براي خواننده مشكل ايجاد ميكند. در بسياري از كتابها معادل واژگان به چند زبان، هم انگليسي به فارسي و هم فارسي به انگليسي ميآيد كه براي خواننده خوب است. البته ايشان واژهنامه تشريحي و توضيح فارسي به انگليسي را در اين كتاب آوردهاند.
اين استاد دانشگاه درباره معادل واژگاني كه غفاري در اين كتاب استفاده كرده است، افزود: در اين كتاب واژگاني كه پيشنهاد شده، يك مقدار ابهامآميز است و در بسياري از جاها براي من علامت سؤال بود. مثلا جاي ساختارگرا در اين كتاب ساختارباور استفاده شده است و من بايد بگويم ميتوانيم ساختارباور باشيم؛ اما به ساختارگرايي گرايش نداشته باشيم. بنابراين فكر ميكنم پيشنهاد واژه ساختارباور به جاي ساختارگرا در اين كتاب نقص دارد. البته در بحث ترجمه تعداد ديگري از اين واژهها مثل نواختبندي آمده است كه فهم اين واژه مقداري مشكل است. يا در صفحه 124 كتاب، واژه منظره بيروني يا منظره دروني آمده است؛ اما منظورش، زاويه ديد بيروني يا دروني بوده است. درواقع، استفاده از واژه منظره اين مفهوم را نميرساند و حداقل به جاي آن بايد از منظر استفاده ميشد.
او در ادامه يادآور شد: اگر بخواهيم به حوزه خود كتاب بپردازيم، ميتوان كتاب را به چهار بخش تقسيم كنيم. بعضي از حوزهها كاملتر و بعضي از حوزهها همانند ساختارگرايي بسيار ناقص و در حد اشاره در كتاب مطرح شدهاند. در واقع فاولر عليرغم اينكه تلاش خوبي ميكند براي اينكه زبانشناسي را به ادبيات نزديك كند؛ اما همچنان تحت سيطره ادبيات نحوي قرار دارد و همچنان بسيار جملهگراست.
در ادامهي نشست، فرهاد ساساني، استاد زبانشناسي دانشگاه الزهرا (س)، نيز در سخناني گفت: كارهاي نورمن فركلاف، زبانشناس انگليسي، تا حد بسيار زيادي متأثر از فاولر است؛ البته تحليل انتقادي گفتمان و زبانشناسي بومشناختي فاولر اغلب باهم گره ميخورد.
او همچنين گفت: نگاه نقشگرايي در زبانشناسي مديون مكتب لندن است و جلوه خاصش را در سال 1978 در آثار هليدي ميتوانيم ببنيم كه نگاه به بحثهاي گفتماني را متحول كرده است. در واقع، كتاب «نقد زبانشناسي» فاولر نمونه كاملتر كتاب «زبانشناسي و رمان» است.
به گزارش ايسنا، در بخش پاياني اين نشست، بحثهايي با محوريت واژهگزيني يا واژهسازي محمد غفاري، مترجم كتاب «زبانشناسي و رمان»، براي اصطلاحات زبانشناختي صورت گرفت. همچنين عنوان شد، غفاري در زمينه ابداع واژه در بخشهايي از كتاب، معناي دقيق اصطلاح را بيان نكرده و ذهن مخاطب را از معني واژه كه سالهاست در مورد يك اصطلاح زبانشناسي به كار ميرود، دور كرده است، و در اين زمينه انتقادهايي مطرح شد.
غفاري نيز در مقابل اين انتقادها گفت، هيچ قصد و نيتي براي معادلسازي واژهها به غير از اينكه درستترين واژه را انتخاب كند، نداشته است.
چهار
مجموعهي شعر تازهاي از كيومرث منشيزاده منتشر شد.
منشيزاده با اشاره به انتشار مجموعهي ديگري از سرودههايش به نام «صفر در منقار كلاغ نارنجي بي آسمان»، به خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: اين مجموعهي شعر دربرگيرندهي سرودههاي دو – سه سال اخير است كه به تعبير خودم همهي اين شعرها رنگي است؛ به معني اينكه از واژهها و فضاسازيهايي در اين نوشتار استفاده شده است كه شبكهاي از رنگها را براي مخاطب ميسازد.
«صفر در منقار كلاغ نارنجي بي آسمان» از سوي انتشارات متا به چاپ رسيده است.
اين شاعر همچنين گفت، مجموعهي گفتوگوهايش با نام «از صفر تا بينهايت» تدوين شده است. اين كتاب دربرگيرندهي 80 گفتوگوست كه در جرايد و مطبوعات مختلف منتشر شده است.
منشيزاده چندي پيش نيز از تدوين گزيدهاي از شعرهاي خبر داده و گفته بود، اين گزيده با مقدمهاي در نقد و بررسي شعرهايش همراه خواهد بود و به احتمال زياد از مجموعههاي شعر «شعر رنگي»، «راديكال صفر»، «قرمزتر از سپيد»، «سفرنامهي مرد ماليخوليايي رنگپريده» و «آبنوس»، شعرها انتخاب خواهد شد.
کيومرث منشيزاده متولد سال 1317 در کرمان است.
