خوانش سرا: روزنامه ای هر روز در چند شماره...1
آخرین رویدادها
نارضایتی عموسام از سوریه ی اسدی
بشار باید برود
حکومت متکی به کشتار، مایه ی دردسر است
سفارت ايران در دمشق: سريعا ربودهشدگان را آزاد كنيد
تاييد ربايش پنج ايراني در سوريه
سفارت جمهوري اسلامي ايران در دمشق ضمن تاييد ربوده شدن پنج مهندس ايراني در سوريه از ربايندگان خواست سريعا نسبت به آزادسازي اين افراد اقدام كنند. در بيانيه سفارت جمهوري اسلامي ايران آمده است: بر اساس گزارش دريافتي، چند فرد ناشناس ساعت 6:30 دقيقه صبح ديروز در حالي كه پنج مهندس و كارمند فني شاغل در طرح نيروگاه برق جندر حمص در حال عزيمت به محل كار خود بودند را ربودهاند. در اين بيانيه همچنين آمده است سفارت ايران كليه اقدامات لازم در زمينه هماهنگي با مسوولان مربوطه در كشور سوريه را به عمل آورده و تلاش ميكند تا از سرنوشت آنها اطلاع كسب كند و سفارت ايران تاكيد ميكند اين افراد در چارچوب تلاشهاي مربوط به ارايه خدمات فني در زمينه عمراني به ملت سوريه در اين كشور حضور داشتهاند و به همين دليل از طرفهايي كه اقدام به ربودن اين پنج نفر كردهاند ميخواهد سريعا نسبت به آزادسازي آنان اقدام كند. سفارت ايران همچنين از مقامات دولت سوريه نيز درخواست كرده است كه تدابير لازم را براي شناسايي ربايندگان و آزادي سريع مهندسان ايراني فراهم كند.
وداع با كتاب، وداعي به شيريني وصال
محمدعلي اسلاميندوشن /شرق
براي من و همسرم روز 25 آذر 1390، روز خاطرهانگيزي بود، زيرا در آن روز، كتابخانه شخصي خود را به توس، به سوي آرامگاه فردوسي روانه كرديم. نياز ناقابلي به پيشگاه سخنسراي بزرگ كه بيش از هركس بر گردن اين كشور و حيات ملي ما حق دارد.
اين كتابها كه طي سالها مشتاقانه گردآوري شده بودند، براي ما همدم جداييناپذير بودند. از اينرو چه مامني بهتر از جوار خاك فردوسي براي آنها ميتوانستيم بيابيم.
هر يك از آنها يادگاري با خود همراه داشت: در كجا، در كدام تاريخ و كدام كشور خريداري شده بود؟ و بعضي از آنها هم هديه دوستان بودند. بر همه آنها غبار روزگاران نشسته بود، حكايتي از روزهاي خوش و ناخوش گذشته.
گرچه با اين افسوس همراه بود كه مجال خواندن همه آنها به دست نيامده است، با اين حال، همان حضور آنها موجب بهجت خاطر بود، همان تماشا كردن، ورق زدن، لمس كردن... كه افق خيال را گشايش ميداد و عطش كنجكاوي را فرو مينشاند.
بهرغم ابزارهاي جديدي كه براي انتقال فكر به بازار آمدهاند، هنوز كتاب موثرترين و كهنترين وسيله براي ايجاد ارتباط ميان انسان و زندگي است: زبان گوياي تاريخ، ردپاي كاروان گمشده بشريت در بيابان زندگي، نشاندهنده راه و بيراه...
اوست كه انسان را از حقارتهاي جسمانيش برميكشد، هست او را به ثبت ميرساند، كشتزار ذهن او را آبياري ميكند. تصورش را بكنيم، اگر اين تعداد آثار بزرگ و شاهكار در جهان پديد نيامده بودند، زندگي در چه تنگنايي ميگذشت؟ بيكمك كتاب انديشه تبخير ميشد و همان لحظه كه ميزاد، ميمرد.
اگر از اهدأ كتابخانه گفتيم، نه آن بود كه خواستيم از خود حرفي به ميان آورده باشيم. بلكه به اين جهت بود كه اشارهاي و تذكري بشود نزد كساني كه احيانا، در طي زندگي يا بعد از آن، بخواهند مأمني بايسته براي كتابهاي خود بيابند. چه مكاني شايستهتر از آرامگاه فردوسي، يعني محوطهاي كه دهقانزاده توس در آن نشست و طي يك عمر كتاب خود را سرود و در همان نقطه هم به خاك سپرده شد؟
ما انتظار داريم كه اين كتابخانه فراتر از يك محوطه خاموش كتابخانه بماند، بلكه زمينهساز يك مركز بزرگ فرهنگي گردد، جايي كه جوانان و ديداركنندگان آرامگاه بيايند، كتاب بخوانند و گفت و شنود بكنند و به زندگي بينديشند. چه مكاني الهامبخشتر از جايي كه فردوسي در آن زندگي كرد، جايي كه بيش از هر نقطه ديگر در آن، نسيم فرهنگ ميوزد. نسيم پايداري و سربلندي ايران و نسيم زندگي.
بنابراين ما از همه دوستان دور و نزديك خود، خوانندگان خود، همه فرهنگدوستان و همه دلبستگان به اين آب و خاك، درخواست ميكنيم كه هرگاه خواستند فكري براي كتابخانه شخصي خود بكنند، اول از همه به آرامگاه فردوسي بينديشند، با كمك خود آن را تبديل به كانون زندهاي نمايند كه قلب ايران در آن طپشهاي زندگيبخش داشته باشد.
جهان يادگار است و ما رفتني
به گيتي نماند مگر گفتني (فردوسي)
فردوسي نهتنها كتاب جاوداني بودن ايران را سرود، بلكه درس مردمي، بزرگمنشي، و حقطلبي به مردم داد. در اين دنياي پرآشوب، كه از هرسو «سنگ فتنه ميبارد»، درس شاهنامه را از ياد نبريم كه كتاب خرد است، كتاب «داد و دهش»، كتاب پيروزي نيكي بر بدي و فراموش نكنيم كه «شاهنامه آخرش خوش است.»*
كتابهايي كه به كتابخانه اهدأ ميگردد، به نام اهداء كننده مهر ميخورد، ثبت ميشود و در جايگاه مناسبي قرار ميگيرد. از ناشران نيز خواهش ميشود كه دو نسخه از هر اثر نشرشده خود را به كتابخانه آرامگاه فردوسي در توس اهدأ نمايند.
* نيمي از كتابها روانه توس گرديده و نيم ديگر در
فرصت مقتضي فرستاده خواهند شد.