روز نخست افتاب

یک

در آن نشست و شام خانوادگی، پس از بحث های طولانی در باره ی اختلاف پدران و فرزندان، یعنی همان  Generation gap دگرگونی ؛تازه دستگیرم شد که شتاب های اجتماعی بسیار بی سابقه است...آرش می گفت همین الان بین برادرم بردیا و من اختلاف نسل وجود دارد. او با سلیقه ها و نگرش های من مخالف است تا چه برسد به شکاف کهکشانی که بین ما و بابای دن کیشوت و مامان خرافی قرون وسطایی امان وجود دارد...

 

دو

بوسه های ناتمام

دستان بی قرار

این است ترانه ی تازه ی باد

در رکاب پر غبار سفر

،

گلدان های منتظر

درگاه های بسته

...

بر پنجره

پرنده ی نگاهی پر می کشد...