مرا دریاب!
اودیسه ای
به ساعت سنگ!
در جستجوی باستانیت عاطفه!
طاعون زمان ما بی زبانی آدم هاست.
با وجود پیشرفت بی سابقه ی فناوری های اطلاع رسانی/ ارتباط و دستاوردهای هنری- آموزشی و...
انسان شهر نشین بیش از حدد تنها و افسرده است.
بسترها را دره های جدایی انباشته...
کودکان زبان والدین را درنمی یابند.
فریب را نشانه ی نبوغ می دانند.
هر "نه" یک "آری" نامفهوم است.
جنگ/ دروغ/ ایدز وبرده داری از مظاهر هزاره ی سوم تمدن آدمواره هاست.
آیا بشر به غار پناه خواهد برد؟
بدی آمد و نیکی از یاد برد
درخت گل سرخ را باد برد
هیاهوی مردانه رامش گرفت
سراپرده ی عشق آتش گرفت
گر آوا در این شهر آرام بود
سرود شهیدان ناکام بود
سمند بسی گرد از راه ماند
بسی بیژن مهر در چاه ماند
سیاووش ها کشت افراسیاب
ولیکن تکانی نخورد آب از آب
دریغا ز رستم که در جوش نیست
مگر
یاد خون سیاووش
نیست؟
![]()
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۸۶ ساعت 13:28 توسط هاشم حسینی
|