پرسید در چه حالی
آن مه مرا به راهی
گفتم:
-"به جستجویم
عشقی رسد
وصالی..."
گفتا:
-"دگر نمانی
تنها به بی پناهی
پیشم اگر بمانی..."
گفتم به شادمانی:
-" اینک مرا تو 'آن'ی
بنشانده ای کنارت
بی نام و بی نشانی..."

آن گاه در نهانی
شامی چنان که دانی
هر بوسه ای که می داد
شیرین عسل
چه نانی!

اینک منم به خلوت
با خود مراست حالی
خوانم به خوش مجالی:
-"آندم که با تو باشم
یک سال هست روزی
واندم که بی تو باشم
یک لحظه هست سالی..."/ هاشم حسینی، عاشقانه های بی تاریخ
✉️🌷🕊
پس نوشت/PS:
۱
این سروده برای دوریکای زیبا و داناست، مرا پناه، حامی و همیار..."یار ما آن دارد و این نیز هم..."
۲
چهار سطر/ مصراع آخر از حضرت حافظ است.