Mansoor Morid, the Iranian Poet
مدرنیته ی قصیده ی ایرانی
🌴✍
از بهار خوانده ها/ ۱۵۴
Spring Book Review/ 154
👎
سه کتاب شعرِ منصور مرید:
1. با من برقص؛
۲. یاقوت های کبود
ناشر: اهواز: خوزان، ۱۳۹۹
۳. جمجمه ها مرا می خوانند
ناشر: تهران: ترنجستان، ۱۴۰۰
در تاریخ ادبیات پر فراز و نشیب پارسی، قصیده غزلِ راستینی است سرشار از دریافت های مکاشفه آمیز، تلمیحات و بدیهیات پنهان مانده ی اکنون عریان، رجز و جدل با مدعی، سوکسرود ملی و کمان پر تیر در دفاع از حیثیت مدنی. قصاید انوری، خاقانی و محمد تقی بهار نمونه های ارزنده و نامیرای دهان ققنوس شعرند.
اینک منصور مرید(۱۳۳۸، آبادان) با ذهن و لحن خاصی به میدان آمده است. آری، شکی نیست که ایزدبانوی همیشه بیدارِ شعر، پاسداشت آن رسالت های پیشین و ضرورت تدوام پیام های ناتمام شارل بودلِر، تی اس اِ لی یِت و نصرت رحمانی را به منصور مرید عطیه داده است. چه حُسن اتفاقی در نامش نهفته: منصور(مددرسیده)و
مرید(ارادتمند).
او پژوهشگری شاعر است، پیوسته به پویش و برخوردار از خوانش و اندیشه ورزی پویا.
می گوید:
...
من براعت استهلال این دورانم
کتاب ناخوانده
و هنوز گشوده
که برگ برگ آن
خونِ دلمه بسته است / ص. ۳۵
اما
از شمایان
برائت می جویم
حتا اگر سنگسارم کنید
که شعر
شهادت است
و من شاهدِ زنده ی مردگان و زندگان ام
.../ ص. ۳۶
از کتاب "با من برقص"
این قصاید حیرت، آراسته به اسطوره و تلمیحات، نیشترهای ناتورالیسمی نو، گزارش های تکان دهنده از انسان مصادره شده و چشم اندازهای مغموم و پر غبار خوزستان، خواننده ی اهل خود را می طلبد.
برای آشنایی با فخامت زبانِ این قصیده سرای هزاره ی سوم و دعوت خواننده ی علاقه مندِ در پی شعر "بی نقاب/ بی دروغ" و رها از سفارش و تقلید، چند واژه ی گزیده از این سه دفتر و عنوان چند سروده را نشان می دهم:
طعم واجبی در چینی گلدار، کارون دز نیزار گورستان، تو "فیک"[fake] شده ای...در ضیافت یک "فیک"، خارش دندونِ سگ آبی/ شاعر، رسیور، ایکاروس، LNB
از "با من برقص"
کلور، سقوط هواپیمای اوکراینی، رقص نیشکرهای تلخ، باد لُوار/ تشباد، ندای دمام، ژَخ، از کارون تا لِته(رود فراموشی)، ذبحِ صدا، یخچال های ژالانه، انجماد "آزاد"ی/ در مشت "فرهاد"/ در غیاب "نان"
[آزاد و فرهاد دو کولبر بودند که قندیل شدند.]
از "یاقوت های کبود"
چای دم کرده ی غسال، فروشِ قرص آرزوی هلال احمر، تاول های قلب، هجاهای زریر تهمتن، سال شیوعِ شیون، سمفونی دارکوب بر بام بلند هول ، ونتیلاتور رموسیویر آکتمرا/ و تا و تا و تاهای دیگر/ و های های دیگر/ در غرشی/ به سان بیگ بنگ
از "جمجمه ها مرا می خوانند"
و این سه عنوان شعر از سه دفتر بالا، سرانگشت هایی از مُشک شعر مریدند:
- بخوان مرا/ ص. ۴۹
برشی از منظومه ی "با من برقص"
- بام جهان/ ص. ۴۱
سروده ی شماره ۲۰ " یاقوت های کبود"
- صید رویا/ ص. ۴۹
سروده ی شماره ۱۶ "جمجمه ها مرا می خوانند"
منصور مرید سروده های تازه تری هم دارد. شماری از آن ها به دست من رسیده و انبوهی در خمخانه اش به غلیانند.
🌷🦋✍
هاشم حسینی، کرج
دوشنبه، دومین روز از سومین ماهِ بهار ایرانی ۱۴۰۱
May 23, 2022