یک)

مردم هنگام رو آوری به دگرگونی های ناگزیر اجتماعی، بیشتر از همه و البته نامحسوس تر و بیان ناشدنی تر در پی تخریب بیماری های اخلاقی و عادت های مخرب هم چون دروغ گویی، تن پروری، تحقیر کرامات انسانی و ظهور مستبدان ریز و درشت هستند.

آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت ، وز نو آدمی (حافظ)

ایرانیان متعهد و هوشیار، در این راستای انسانی است که پیش آمده اند و  طرح های نو درافکنده اند.

... چرخ برهم زنم ار جز به مرادم گردد!

 دو)

ایران از چشم بیگانگان


انتقال فرهنگ‌

فرهنگ (آداب) بومي و محلي هميشه از
دودمان های  پيشين به سلسله بعدي منتقل مي‌شد. فرهنگ و آداب بومي ايرانيان به امويان عرب و عباسيان انتقال يافت... و از آن عباسيان به ترتيب ديلميان، به سلجوقيان و از آنها به مماليك مصر و از آنان به تاتارهاي عراقين رسيد.



ابن خلدون





غذاي ايراني

ايرانيان در خوردن غذا از قاشق و چنگال استفاده نمي‌كنند و فقط غذاهاي آبكي را با قاشق مي‌خورند. ظروف غذاي ايراني ها معمولا چيني، سفالي يا مسي است؛ چون شرع اسلام استعمال ظروف سيمين و زرين را حرام و منع نموده است، فقط پادشاهان غذا را در ظرف هاي طلايي صرف مي‌كنند.بیشتر  ايراني ها بسيار مقتصدند. صبحانه غالب آنها <حاضری>  نان و ماست را شامل می شود. فروشندگان دوره‌گرد ماست را در مشك ها به فروش مي‌رسانند. صرف ميوه نيز در سر صبحانه متداول است.بیشتر اوقات غذاي شام و ناهار ايرانيان برنج است كه آن را پلو مي‌گويند. ثروتمندان اين غذا را با گوشت بريان مي‌خورند و در هنگام ناهار یا شام از انواع ترشيها و مرباها نيز استفاده مي‌كنند.

در منازل اعيان گاهي يك بره يا يك گوسفند را يكپارچه مي‌پزند و در ديس بزرگي  پر از روغن وسط سفره قرار مي‌دهند؛ اما فقرا و مردم بي‌بضاعت غالباً براي خود خوراکی های مختصری  از مغازه‌هاي اغذيه فروشي تهيه مي‌كنند؛ زيرا وسايل سوخت و هيزم در اصفهان [پايتخت صفوي] سخت كمياب و گران است.



جملي كارري، جهانگرد ايتاليايي (1694 م)





ماهيت ادب‌

يكي از دبيران مأمون به خليفه عباسي درباره ماهيت ادب مي‌گويد: فنون ادب ده تاست: سه شهرجاني، سه انوشرواني، سه عربي و يكي از همه بالاتر است. اما فنون شهرجاني كه خاص بزرگان ايراني است: عود نواختن، شطرنج باختن و چوگان‌بازي است؛ و فنون نوشرواني طب است و رياضيات و مهارتهاي سواركاري؛ و فنون عربي شعر است و علم انساب و تاريخ، و آن يكي كه از همه بالاتر است، داستان سرايي و گفتگوهاي شبانه و امثال سخنان متداول در مجالس ديد و بازديد است.



ك.ا.باسورث‌





بهشت كوهنوردان‌

ارتفاع دماوند دقيقاً معلوم نيست. با اين همه نبايد بلندي آن كمتر از 6500 متر باشد؛ ولي ايراني ها با تواضع تمام ارتفاع كوه را در حدود 30هزار متر مي دانند! به اعتقاد آنها فقط رستم بر قله اين كوه كه كوهستان مقدس و مادر تمامي كوههاي عالم بوده، پا گذاشته است. گرداگرد دماوند ديوها اقامت دارند و ستارگان هفت صور فلكي به دور آن مي‌چرخند! كشتي نوح با قله اين كوه  که منبع روشنايي، سرچشمه آب ها و گهواره همه مردم روي زمين  بوده، برخورد  کرد و متوقف شد. جشن باشكوهي به مناسبت پيروزي فريدون برضحاك در دهكده مجاور اين كوهستان همه ساله برگزار مي‌شود. ، دماوند مانند كوه آرارات نيز كليه داستانهاي مربوط به تكوين عالم و سنت هاي افسانه‌اي نژاد كهنسال آسيايي را يكجا در خود جمع و متمركز كرده است. ايران بهشت كوهنوردان است . زماني كه راه‌آهن، تهران را به اروپا وصل كند، بدون شك دماوندِ با شكوه، كعبه كوهنوردان بي باك محسوب خواهد شد.



ارنست اورسل، جهانگرد بلژيكي (1882)

 

 

سه)

شیطان و شاعر (بخش سوم)

دستان لرزان شاعر و چشمان بی فروغش که در آن ها کور سوی امیدی  پِت و پت فرو می مرد، تنها نشانه های هویت هستی او بودند.

شیطان ترانه ای خوش را زمزمه کرد:

خوش است لحظه ای که یار در کنار باشد

باده به کام و دست، زلف را به کار باشد

...!

شاعر آهی کشید.

-     کجاست لیلی من؟

از اندرون آشفته اش ندایی بیرون جهید:

-     ای ساده، یاوه چرا می بافی؟ یار! کجاوه ی لیلی و شیرین  را در بازارهای شام  دنیا به حراج برده اند...

سر برآورد. شیطان دستش را به سوی او دراز کرده بود...

-     ای حکیم! فرزانه و مصلح ! دفتر سروده های دلت را به من بنما تا جام جهان بین را نثارت کنم، مفت!

شاعر مردد ماند و شیطان دفتر خیس را  از سینه ی  او ربود...

ادامه دارد

*

*
*

آدینه ی خوشی داشته باشید...