......

پنج شنبه است جانا!
دلخنده ها به دیدار!
🌷

دلتنگ رفتگانید؟ پای رفتن دارید؟
کجا؟ آرامستان؟گورستان؟ خاکِسُون، اهل قبور؟
 راستی، آن عزیزان، از زندگان چه می خواهند؟ جز جسمی تندرست و روانی پاک، دور از دروغ و ریا و مهمتر؛ شادمانی که شراب زندگانی است؟ پس، اگر به دیدارشان می روید، چه بر درگاه خانه ی ابدیشان و چه با یاد زنده اشان در گوشه ی نیایشگاه قلب مهر پرورتان، با روی گشاده و روح شاد با آنان گفت و لطف کنید تا آرامش ابدیشان به هم نخورد.
اما،
سبب سرایش سیاه مشق زیر؛ خواب خوش دیشب بود. دیدار با آن سه عزیز از دست رفته ی زندگی ام: بابا و دو مادران ام: بی بی سکینه و بانو هزارگل...آن ها مانند روزهای حضور بر زمین، شاد و شوخ، مرا به مهمانی مائده های آسمانی بردند در باغی از نور....
همه ی خوبان خیرخواه  کودکی ام هم حضور داشتند....نام تک تک آن ها را جای دیگر درج کرده ام... 
پس، بیایید نوشتار زیر را دل خوانی کنیم:

پنج شنبه های دیدار/ لبخند را به یاد آر!/زیرا که آن عزیزان/ خواهند تو را سبکبار...

گویند چو پار و پیرار/ در زیر خاک بیدار/اندرز زیر به تکرار:
کوتاهست آدمی عمر/چون شبنمی به گلبرگ/ چون لاله بر سرِ راه/چونان دمی به یک آه...
تا ته در این ماراتن/ امید را نفس دار/ گوید چه خوش به دلدار/دار و درخت پر بار ... / هاشم حسینی، پیاده در دهانه ی جاده ی چالوس: شش روز مانده تا پایان تابستان ۱۴۰۰، بانوی رنگ به لبخند...
🕊️💌🌷
توضیحات:
۱. کامل این نوشته ی طولانی را برای شماری از دوستان در واتس آپ می فرستم و نیمه شب در وبلاگ و صفحه ی فیس بوک ام درج می کنم.
۲. شیر سنگی بر گور، نماد ادامه ی زندگی است‌. سربلند باش!
۳. عکس های سه ستاره ی نامیرای جان گرگرفته ی هفتکل: حشمتِ خیرخواه و بی ریا، داریوش مهربان و یاران را پشتیبان و پوریا....آن که مظلومانه رفت و دلی از ما خراب ببرد....
۴. عکس سه دلاور پیر اما برنادل: آقا جلیل پورحسین، یوسف وفا و این جنوبی سرگردان: دانکو! در دیدار با افتخار و اعتبار قلم: علی اشرف درویشیان....
از یاد نبریم سخن حکیمانه ی بختیاری ها را که: ما ایریم سرِ مرده ها، سی دل زنده ها...