...

با احتیاط

می وزد باد

 تا مادر بزرگ و کودک

از ویرانه های جنگ

جان‌را به سلامت

به در برند

رو به سرزمین صلح...

 

-مادر جان!

در توبره ات چه داری؟

- کلوچه هایی برای نوه ام

تکه هایی عطر از تنِ زیر آوار ماندگان

پیچیده لای سفره...

- و دیگر؟

- این آیینه ی شکسته و دیگر هیچ...

- شناسنامه هاتان کو؟

- سوخته در دهان آن موشک ناخوانده به خانه...

 

شب

پولک ها ستاره می ریزد

بر گونه های کودک

دست در دست بی بی

رو به بندرگاهی که

سو سو می زند چراغاهاش

در دل های بیدار در آن سو..../ ه. ح. از " روز نوشت های جنوبی سرگردان"♡ پنجاه و نهمین روز بهار ۱۴۰۰ May 18, 2021