Wingkess Flying with Poetry
برش هایی از رساله ی "بی بال پریدن با شعر"/۲
ای تهی دست! رفته در بازار ترسمت پُرنیاوری دستار/
سعدی، مقدمه ی گلستان
ای عزیز! در مزبله ای که خرمهره های آلوده و بی مشتری را ریخته اند، در پی گوهر گران گشتن، عمر به بیراه بردن نیست؟ آیا این انبوهه ی کتاب ها، سند نابخردی روزگار ما که بیرون دهندگانشان خون دل خورده، از مال و جان مایه گذاشته اند و ناشران بساز و فروششان درآمدی سرشار به دست آورده اند، نمایی دیگر از این زباله ها نیست؟ پیش از کوشش ها به کاوش در پی رسیدن به تعریف مانعه الجمع "شعر" و سیراب شدن از این "چشمه ی روشن"، جا دارد به ناشعر و متشاعر توجه کنیم، زیرا که نمونه های راهگشا، به ویژه برای آگاهانیدن خود و خواهندگان بی ادعای خواندن "شعر" بسیار است. این همه هیاهو از مکتب سازان، تئوری بافان و راهنمایان نابلد وادی "شعر" برای چیست؟ این عرصه های شهرت و آوازه گری را کیان تبلیغ و مدیریت می کنند؟ فلسفه ی تبیین زیربنایی/ اقتصادی اجتماعی این میدان داری کدام است؟
...
ادامه می یابد / هاشم حسینی