×***بیا و بنگر***×
هفتم
 
ما خوبیم؟
 
می دانم تو خوبی، او خوبه، ما خوبیم، شما خوبید، آن ها خوبند؛ اما چرا نابخردی و بدبختی رومبیده رومون؟!
بگذار ببینم! 
من خوبم؟ باور نمی کنم...آخه بدجوری از خودم ناراضی ام...
یاد شاعر ملی امان می افتم که بی باکانه اعتراف کرده:
"گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ"
~~~~
یعنی دلدار بی ریایش چی بهش گفت؟ 
گفت: "آقا شمس الدین نازنین! دست از تظاهر بردار، تو لباس تشرع به تن داری، اما شب ها می گلگون می زنی!"
حافظ میاد به خودش ببین چی میگه:
"یارب این قلب(سکه ی تقلبی، قلب دو رو) شناسی ز که آموخته بود؟"
 
حالا حکایت ماست که مقصر را کس و کسان دیگر می دانیم و خود خوبیم، پاک و پاکیزه، استرلیزه...و بدبختانه آن قدر در دنیای مَجاز "عنتر نیت"(به قول خواهر روستانشینم) مانند تلگرام و اینستا و توئیتر و..   گیر کرده ایم  که واقعیت پلشت پیرامون را شرطی شده پذیرفته ایم...
در سوئد، با جمعیت نزدیک به ده میلیون نفر، 40 فعال سیاسی/اجتماعی برای بهتر کردن معیشت همدیگر در NGO ها عضو هستند. بیشتر زندان ها تعطیل شده اند...و مردم برخوردار از حقوق اجتماعی و درآمد سرانه ی بالا، از سرانه ی خوشبختی(حق برخورداری از کودکی شاداب و سالم، کار ، شادی همگانی و دوران پر آرامش کهنسالی) دفاع می کنند...
خب، این جا که من هستم، همه خوبند، مشکل خودمم!
دوباره حافظ میاد سراغم:
تو خود حجاب خودی حافظ!
از میان بر خیز...
*
هاشم حسینی
کرج، پایین میدان آزادگان
پسینگاه دو شنبه
54-تابستان96🌹