سیمین غلامی: شاعر، نویسنده و فعال در قلمروی نمایش
نمونه گزین از شعر خوزستان/20
*
...هراسانم از این بازی، گریزانم از این حیرت...
*
سیمین غلامی( ۱۳۵۷، بهبهان) شاعر نواندیشی است که در قالب های کلاسیک و آزاد شعر می سراید و در حال نگارش رمانی در باره ی زندگی زن رنج کشیده ای در یکی از مناطق نفتخیز جنوب است که در چنگال پدرسالاری و خرافه ی نهادینه شده، به بردگی مرسوم و موسوم به زناشویی کشیده می شود.
او که لیسانس بازیگری تئاتر از دانشکدهی هنرهای زیبا را دارد، در زمینهی نمایش/ادبیات نمایشی(نویسنده ی نمایش نامه های "اتاق تاریک" و "ترس آبی"و چند نمایش نامه ی رادیویی دیگر که از برنامه ی قصه ی شب و چند برنامه ی مختلف پخش شدند) سینما و ادبیات فعالیت می کند.
برش هایی از چند سروده ی او و یک غزل تر و با طروات:
یک
دوستت دارم هم چون آتش
میان مرغزاران یخ زده از برف...
دو
...
عبور می کنم
زنی که چشم هایش
شبیه خانه های مورچگان آب دیده
سوسوی کم رنگ سال ها و روزهای رفته اند...
سه
در گیسوان ام
پرنده ای عشق را آواز می خواند
و در چشمان ام
مهتاب غم انگیزترین افسانه ها را
برای کودکانه ترین قلب های جهان
ترانه می کند...
چهار
حال من سخت خراب است بفرما چه کنم؟
نقشه ها نقش بر آب است بفرما چه کنم؟
دیده در آینه ی جام نمی بیند دوست
جام خالی ز شراب است، بفرما چه کنم؟
«سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت»
دل ز عشق تو کباب است بفرما چه کنم؟
روز و شب در غم تو خون ز جگر می بارم
خانه ام غرق در آب است بفرما چه کنم؟
محض دیدار تو صد راه که من تاخته ام
پای دل بند رکاب است، بفرما چه کنم؟
«در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن»
شوق را جهد جواب است بفرما چه کنم؟
کاش از کوی تو ای دوست نسیمی آید
گریه بر مرده ثواب است، بفرما چه کنم؟
*
>>تاریخ و تحلیل خوزستان
*
هاشم حسینی
92-بهار96

+ نوشته شده در سه شنبه سی ام خرداد ۱۳۹۶ ساعت 21:9 توسط هاشم حسینی
|