زمستان خوانده ها / یادداشت هفتاد و دوم

صورت حساب... 

*

دکتر شفیعی کدکنی چه می گوید؟( نقدی بر دیدگاه های استاد در باره ی نیما و شاملو) / حسن گل محمدی. - مشهد: موسسه ی انتشارات بوتیمار، 1395

 

کتاب "دکتر شفیعی کدکنی چه می گوید"، با آن که باید رساله ای سخن سنج، روشنا و راهگشا در باره ی یکی از ستون های سربلند شعر و پژوهش زبان پارسی: استاد بی بدیل، شفیعی کدکنی( م.  سرشک) باشد، سیاهه ای از اتهامات، ردیفی از ناسزا و کلی نتایج بی مبنا و مصادره به مطلوب است. مطالب آشفته ی کتاب با موصوع و عنوان هم گرایی ندارند. 

این که با نظام نقد ادبی، سلیقه ی شعری و دیدگاه های شخصیتی شناخته شده و سربلند از آزمون های زمانه موافق نباشید، امری طبیعی است و قابل احترام؛ اما آسمان ریسمان به هم بافتن و افرادی را سنگ باران انگ و اتهام کردن، جوانمردانه و ادیبانه نیست. 

پدیدآورنده ی این محکمه ی کتاب شده مدعی است که چرا استاد شفیعی کدکنی از شادروان دکتر ناتل خانلری به نیکی یادکرده و او را از پیشگامان ظهور شعر نو در تاریخ معاصر دانسته( جایگاه و دستاوردهای او در تحولات فرهنگی ایران به شرح و بسط جداگانه ای نیاز دارد) و چرا سروده های  م.  سرشک در مجله ی "بخارا" چاپ می شود؛ و چرا میلاد عظیمی به اشاره ی او "پیر پرنیان اندیش" را که با استقبال رو به فزون رو به رو گردیده، منتشر ساخته است و این که:

لاهوتی شاعری کمونیست بوده( ص.  43) ، سایه شاعری وابسته به حزب توده است(24) و " تلون مزاج و دوگانگی شخصیت توللی( ص.  25 ) ذهن او را برآشفته است. و "علی دهباشی ، سردبیر سمج و فرصت طلب"(34 )  باید انتشار "بخارا" را مانند "آینده" متوقف کند(؟!) "حورا یاوری ( با) مخدوش جلوه دادن چهره های ادبی و فرهنگی بسیاری"( ص. 69)، مرتکب جنایات نابخشودنی شده است.  البته، جناب گل محمدی برای موارد مطروحه، مصداق های مرتبط نمی آورد و نمی نویسد چه کسانی و کجا قربانی خامه ی خانم دکتر حورا یاوری شده اند... 

نمونه ای از نوشتار ایشان را می خوانیم: " ...اگر حضرت عالی شعر شعرایی مثل سپانلو، باباچاهی، سید علی صالحی و... را قبول ندارید، با توجه به مقام شاخص و استادانه ی خود، زیبنده نیست با ادبیات سخیف از آنان یاد کنید... " ( ص. 41)

در این نوشتار کوتاه، به نکته ای گذرا اکتفا می شود؛ با امید آن که کوشندگان فرهنگ اصیل زبان پارسی( که 116 شماره ی بخارا به عنوان اسناد افتخارآمیز تجلیل از فرزندان ماندگار آن هستند) از نکوهش نامه" گل محمدی" دلسرد نشوند و هم چنان که نیک دریافته اند، فرصت بدهند که زمانه عیار این نقدواره ها را عیان خواهد ساخت. 

کوشش های استاد شفیعی کدکنی و پی آمدگانی پربار مانند دکتر میلاد عظیمی و سردبیر نستوه، آقای علی دهباشی عزیز، راهگشای تحقق آرمان های فرهنگی ادبی دوستداران سربلندی ایران زمین است. 

*

*

*

هاشم حسینی

چهل و یکمین روز سپید و آفتابی البرز