پاییز خوانده ها/ یادداشت چهل و دوم

05شنبه 13م آبان 95

 

 

 

"هر آینه، اگر بعدِ هزار سال باشد، این سخن به آن کس برسد که من خواسته باشم". مقالات شمس الدین تبریزی

 *

داستان همشهری، شماره 71/ آبان 95

260 صفحه، مصور (رنگی / سیاه و سپید)، 7000 تومان

*

این شماره ی داستان "ماه" همشهری، هم چنان پربار و خواندنی، آموزنده(برای نویسندگان جوانی که برآنند با دستاوردهای نو در روایت و توصیف آشنا شوند) و ماندگار است.

از نوشته های نمونه وار آن، به این ها اشاره می کنم، گو این که حق ارزشمندی نوشتارهای دیگر را نادیده نمی گیرم:

از بخش در باره ی زندگی:

بر انتهای آغاز / منوچهر آتشی

من موجودی پیاده رونده هستم / کامران سپهران

جامانده /  حمید رضا شاه آبادی

از بخش داستان:

نشستن در کنار اتوبان / آیین نوروزی

توتو / السا اوسوریو

روایت های داستانی

روایت / سفرنامه: دامن از ماسوا برچیدم(بخشی از سفرنامه ی عتبات از مؤلفی ناشناس)

روایت های مستند

روایت هایی از شغل های شبانه تهران / احسان عمادی

در باره ی داستان

جستار شهر در ادبیات(ظهور شهر مدرن چه تأثیریی بر ادبیات داشته است؟) / ایروینگ هو / مترجم:  کیوان سررشته

جادویی در کار نیست(روزِ کاری یک نویسنده، وقت نوشتن رمان هایش) / جاناتان سافران فوئر / مترجم: پریا نقی زاده

پایان خوش

داستان های دیدنیِ کامبیز درم بخش

*

نثر صمیمی "بر انتهای آغاز " ، در برگیرنده ی برش هایی از کودکی  و نوجوانی منوچهر آتشی (همراه با عکس هایی از شاعر "عبدوی جط")، نماهایی روشن از گذشته ی محو زندگی پرآشوب و آرمان گرایانه ی جنوب و جنوبیان است. منوچهر آتشی می نویسد:  "... من در یکی از روستاهای پشت کوه دشتستان بوشهر،  به نام ده رود متولد شدم؛ به روایت شناسنامه ام 1310 و به روایت مادرم 1312....هر چه مادرم فرشته بود، پدرم مردم سالار بود. سرکش بود و خودش را همه کاره می دانست... دوره ی بدی بود. رضا شاه آمده بود روی کار و مصمم بود هر آدم حسابی یا گردن کشی را سر جایش بنشاند....پدرم می خواست مقاومت کند و تفنگ به دست نشست خانه و تک و تنها رو به روی ارتش ایستاد...  چهارده پانزده ساله بودم، خان های "چاگوتاه" (بوشهر) یک تکه زمین دادند و من هم امیدوارانه گاوآهن و خری راه انداختم که شخم بزنیم و درو کنیم که آن سال اصلاً باران نیامد...من در همین "چاکوتاه" با عشق آشنا شدم. شیدا شدم. دختری که توجهی پاک و ساده دلانه به من داشت، شاعرم کرد. اولین ترانه هایم را به سبک "فایز"، در چهارده سالگی در "چاکوتاه" نوشتم. می دادم دهاتی ها، می خواندند. ترانه های زیادی در آن سال ها سرودم، اما حالا که نگاه می کنم، رد پای این عشق در تمام اشعارم به چشم می خورد."(ص. 45)

*

*

*

هاشم حسینی

بندرگاه شیرینو، 13/ 08/ 95

شامگاه کدر و نمناک