کانتون های کامرون / 4

شنبه شبی شلوغ

مخمل لغزان
تن ها
فواره های رنگ
برهنه
لغزان
بر سکوی رقص

...
شنبی شبی شلوغ
اما
دوباره...؟
نه
نمی آید...

نوشگاهی
لبالب
سرشار از سرودها
سوزان
کز لابلای دستان بی قرار به پروازند...

یار رفته
دوباره بر درگاه...
می آید بر سر قرار
وفادار؟
نه
نه
نمی آید
هر گز به این سو
او...

در کنج سیاهی
تالار
مانده در انتظار
پشت میز چوبی بی قرار
تنها
پرنسس شکست خورده ی یک عشق ناتمام...
نشسته
با کوهستان ها
عطر ملایم گونه ها
و سپیدی چشمان جستجو...

دوباره؟
نه نمی آید به این سرا...

پس
در آن یک شنبه ی پگاه
پنهان می سازد
دقایقی مانده تا طلوع رویاها
در کیف کوچکش
آخرین بقایای عشق ناتمام
و از لای ستون های خیس رنگ ها
بیرون می زند خاموش
به خیابان
در زیر باران گونه ها
رو به جنگل آوازهای دور ...

ه. ح.
سوم ژوئیه 2013
سنگملیما، کامرون