شنبه ی ادبی...2
دو صد گفته چون نیم کردار نیست...
گر به سخن کار میسر شدی
کار نظامی به فلک بر شدی
مایه ی اصلی اشعار من , رنج است . به عقیده ی من گوینده ی واقعی باید آن مایه را داشته باشد. من برای رنج خود شعر می گویم . فرم و کلمات و وزن و قافیه , در همه وقت برای من ابزارهایی بوده اند که مجبور به عوض کردن آن ها بوده ام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشد. نیما
![]()
شعر ساده، سادگی و رجز خوانی های دن کیشوت های وطنی
شعر چیست؟
این همه هیاهو و ادعا که از راسته ی مدعیان، متولیان و پدر خوانده های ادبیات مصادر شده به گوش می رسد، بیانگر کدام ضرورت های اجتماعی / زیبایی شناختی است؟
دوستان و دشمنان شعر پارسی کیانند؟
ژرفانشینان : خوانندگان حرفه ای شعر، همراه با روشنفکران همراهشان با شگفتی به رفتارهای موسمی، غیرعادی و ایده آلیستی جماعت متوسطِ خوش نشین در مطبوعات می نگرند.
مگر نه هر شعر خوب تعریف تازه ای از سرشت شعر است؟
پس این همه گزاره های خاکستر در پیشگاه درخت تناور شعر برای چیست؟
ناشعر کدام است؟
تاریخ های ادبیات همه ی ملت ها گزارش می دهند که شاعران اصیل و نامیرا، در راستای زایش و ماندگاری صناعت شعری خود بیشتر رنج برده اند و کمتر حرف زده و زیاده گویی کرده اند.
اگر تا دیروز همین معرکه داران، این جا و آن جا – هر جا که لابی ادبی خود را فعال کرده باشند، سخن از دهگی شعر، شعر گفتار و کردار، شعر آوانگارد، شعر ناب و مانند این ها کرده اند، اکنون چند روزی است که از سر بی کاری و در جستجوی آب باریکه ای برای مانداب شهرت و شمارگان، به فلسفیدن "شعر ساده"، ستایش و ستیز با آن روی آورده اند.ه.ح.![]()