اجراي نمايش هما روستا به تعويق افتاد 


اجراي نمايش «آنا کارنينا» نوشته محمد چرمشير که قرار بود بهمن امسال با کارگرداني هما روستا روي صحنه برود به تعويق افتاد.
اين نمايش که پيش از اين قرار بود 25 بهمن در تماشاخانه ايرانشهر روي صحنه برود، با توافق مديريت اين مجموعه، اجرايش به زمان ديگري موکول شد.روابط عمومي نمايش «آنا کارنينا»، دليل اين امر را طولاني شدن مراحل تمرين و آماده‌سازي اجرا اعلام کرد که به همين دليل به صحنه رفتن آن را در زمان مورد نظر نشدني کرده است.پيش از اين «آنا کارنينا» با حضور بازيگراني چون حسن معجوني، ترانه عليدوستي، رضا بهبودي، اشکان خطيبي، نگار عابدي، هومن کيايي، شبنم فرشادجو، ستاره پسياني، ندا جبرائيلي و محمد چرمشير با هدف کمک به زلزله‌زدگان آذربايجان در فرهنگسراي انديشه نمايشنامه‌خواني و با استقبال بسياري از سوي مخاطبان روبرو شد.

۲۶ سال پس از درگذشت «آندرى تاركوفسكى» 

 

يكشنبه بيست وششمين سالروز درگذشت «آندرى تاركوفسكى»، كارگردان افسانه اى سينماى روسيه است. به گزارش ايسنا، «آندرى آرسينوچ تاركوفسكى» متولد چهارم آوريل ،۱۹۳۲ يكى از ۱۰۰ كارگردان بزرگ تاريخ سينما است كه در عرصه فيلم نامه نويسى و اپرا نيز فعال بود. «اينگمار برگمن»، كارگردان نامى سوئد زمانى در توصيف تاركوفسكى گفت: «او براى من بزرگ ترين كارگردان سينماست كه زبان جديدى اختراع كرد و به ماهيت فيلم وفادار است.» تاركوفسكى به غير از دو فيلم آخرش، تمامى آثارش را در روسيه ساخت كه اكثرا مضامين متافيزيك و در رابطه با مسيحيت هستند. او از پدرى شاعر و مترجم متولد شد و پس از پايان دوران دبيرستان، دانشجوى رشته فيلم سازى شد. او نخستين فيلم بلندش را در سال ۱۹۶۲ باعنوان «كودكى ايوان» ساخت. «تاركوفسكى» با اين فيلم به شهرت جهانى رسيد و پانزده جايزه از جمله شير طلاى «ونيز» را كسب كرد. در سال ،۱۹۶۵ او با ساخت فيلم «زندگى آندرى روبلف» كه درباره ى نقاش بزرگ قرن پانزدهم روسيه بود، موفقيت هايش را ادامه داد، هرچند مقامات شوروى سابق حساسيت هايى را نسبت به آن نشان دادند. با اين وجود «تاركوفسكى» توانست با اين فيلم، جايزه فدراسيون بين المللى منتقدين فيلم را در سال ۱۹۶۹ از جشنواره كن كسب كند. در سال ۱۹۷۲ تاركوفسكى ساخت فيلم جديدش با نام «سولاريس» را به پايان رساند. اين فيلم كه اثرى اقتباسى از يك رمان بود، در سال ۱۹۶۸ به جشنواره كن راه يافت و توانست جايزه بزرگ هيأت داوران و جايزه فيپرشى را به خود اختصاص دهد. تاركوفسكى در سال ۱۹۷۴ فيلم «آينه» را كه شرح حال خودش از دوران كودكى و تجسم برخى سروده هاى پدرش بود ساخت كه بازهم با مخالفت هاى مقامات شوروى سابق همراه شد. وى در سال ۱۹۷۶ نمايش نامه  «هملت» را در مسكو كارگردانى كرد و پس از آن آماده ى ساخت فيلم «استاكر» شد كه آخرين فيلمى بود كه او در داخل شوروى كارگردانى مى كرد. ساخت اين فيلم به علت حمله قلبى تاركوفسكى تا سال ۱۹۷۹ انجام نشد. پس از ارايه ى اين فيلم به جشنواره كن، «تاركوفسكى» جايزه بهترين فيلم معنوى را از اين رويداد سينمايى كسب كرد. تاركوفسكى در سفرى كه در سال ۱۹۷۹ به ايتاليا داشت، مستند «سفر در زمان» را ساخت و در سفر بعدى اش كه سال بعد به ايتاليا داشت، نگارش فيلم نامه «نوستالژيا» را به پايان رساند و با وجود برخى مشكلات مالى، ساخت اين فيلم را در سال ۱۹۸۳ به پايان رساند و در جشنواره كن توانست جايزه بزرگ هيأت داوران، جايزه فيپرشى و جايزه بهترين فيلم معنوى را به دست آورد تا افتخارات سينمايى خود را كامل كند. پس از آنكه مقامات شوروى سابق مانع از آن شدند كه نخل طلاى كن در آن سال به «نوستالژيا» برسد، تاركوفسكى مصمم شد كه ديگر در شوروى فيلم نسازد. وى در سال ۱۹۸۵ با وجود ابتلا به سرطان، ساخت فيلم جديدش با نام «ايثار» را در سوئد به پايان رساند و در حضورى دوباره در جشنواره ى كن، جايزه بهترين فيلم معنوى و جايزه فدراسيون بين المللى منتقدين فيلم را كسب كرد. اما تاركوفسكى به علت بيمارى قادر به حضور در مراسم اعطاى جوايز نبود. آندرى تاركوفسكى روز بيست وهشتم دسامبر ۱۹۸۶ در سن ۵۴ سالگى در پاريس درگذشت و روز سوم ژانويه ۱۹۸۷ در آرامگاهى در پاريس به خاك سپرده شد. وى اگرچه تنها هفت فيلم بلند ساخت، اما كارنامه سينمايى اش سرشار از جوايز و افتخارات سينمايى است كه كسب ۹ جايزه از جشنواره كن، جايزه بافتا بهترين فيلم خارجى (ايثار- ۱۹۸۸) و شير طلاى ونيز تنها بخشى از كارنامه اوست. 

 

 

دشواری های نوشتار زبان پارسی

غلامحسين صدري افشار معتقد است: وقتي ما زبان پيوندي فارسي را با زبان صرفي عربي مي‌نويسيم، هميشه با استثناها مواجه هستيم. اما فرهنگستان بايد با ايجاد قوانين براي آراستگي خط فارسي تلاش کند.
اين فرهنگ‌نويس پيشکسوت در گفت‌وگو با ايسنا، درباره‌ي آشفتگي رسم‌الخط فارسي عنوان کرد: همان‌طور که در مقدمه‌ي «دستور خط فارسي» نوشته، خط ما خط عربي است و اين خط براي زبان‌هاي صرفي به درد مي‌خورد. در زباني چون عربي از «ع» و «ل» و «م» مي‌توان واژه‌هايي چون معلم،‌ تعليم، علم‌، علامه‌، عليم و عالم را ساخت، يعني ريشه با چيزهاي ديگر ساخته مي‌شود. در حالي‌که فارسي زباني پيوندي است و در اين زبان به اول و آخر واژه چيزي اضافه مي‌شود و معنا را تغيير مي‌دهد. براي نمونه به «دانش» چيزهايي اضافه مي‌شود و واژه‌هايي چون دانشمند‌، دانش‌دوست،‌ دانش‌پرور و از اين دست ساخته مي‌شود. يعني کلمه دانش تغيير نمي‌کند و فقط به اول و آخرش چيزي اضافه مي‌شود. انگليسي هم اين‌گونه‌ است.او در ادامه افزود: زبان‌ پيوندي نمي‌تواند با رسم‌الخط عربي سراسر قانونمند شود و هميشه استثناهايي باقي مي‌ماند. براي نمونه اين معلوم نيست که چرا دانش‌پژوه را جدا و دانشمند را سر هم مي‌نويسيم؛ بنابراين با اين زبان نمي‌توانيم کاملا قانون بگذاريم.صدري افشار با اشاره به تلاش براي قانونمند کردن زبان فارسي گفت: اولين‌بار در زمان وزارت فرهنگ دکتر خانلري، گروهي زبان‌شناس دور هم جمع شدند و قانوني گذاشتند که تا سال‌ها کتاب‌هاي درسي ما بر اساس آن تنظيم مي‌شد. اين قانون‌ها شامل چيزهاي ساده بود. براي نمونه به ما مي‌گفت «مي» اول فعل را بايد جدا نوشت. «به» مفعول‌ساز را جدا مي‌نويسيم. «ب» تأکيد در «برو» و «ب» تزيين را سر هم مي‌نويسيم. يا اين‌که واژه‌هايي چون دانشسرا و دانشکده سر هم نوشته مي‌شود. اين دستور کم و بيش جواب مي‌داد. اما وقتي کامپيوتر آمد و مجبور شديم واژه‌ها را سرچ کنيم، اين جواب نمي‌داد و بايد واژه‌ها را بيش‌تر جدا مي‌نوشتيم.او ادامه داد: سپس فرهنگستان زبان و ادب فارسي دستور رسم‌الخط فارسي را منتشر کرد و برخي گونه‌هاي نگارش را مشخص کرد. اما در اين کتاب شيوه نگارش برخي واژه‌ها بر عهده‌ي خود نويسنده گذاشته شده است؛ مانند واژه‌ي «پست‌خانه» و «پستخانه» که به هر دو شکل مي‌تواند نوشته شود. يا «بي‌نوايي» و «بي‌نوائي»، «زاييدن» و «زائيدن»، «رگ‌برگ» و «رگ برگ» که نگارش‌شان به هر دو صورت درست است. اين‌ها نمونه‌هايي است که در کتاب آمده و اين کار را براي خواننده دشوار مي‌کند. اما حقيقت اين است که بيش‌تر از اين هم نمي‌توان زبان فارسي را قانونمند کرد.صدري افشار گفت: اما عده‌اي که جدانويسي را درست متوجه نشده‌اند، حتا شناسه‌ها را جدا مي‌کنند.‌ فعل شادي اين‌گونه است. اين‌که شادم، شادي، شادند،‌ اما برخي مي‌نويسند، «شاداند» و اين غلط است. چون اين کار را سخت مي‌کند. چون همه‌ي مردم ايران که فارس نيستند و اين آموزش زبان را براي قوميت‌ها دشوار مي‌کند و به زبان آسيب مي‌رساند.او سپس با اشاره به نياز به قانونمند کردن خط فارسي گفت: البته فرهنگستان نبايد به اين قوانين بسنده کند و بايد آن‌ها را به‌روز کند. براي نمونه ما براي نوشتن اسم‌هاي فرنگي با مشکلات زيادي داريم. گاه «تورنتو» و گاه «ترنتو» نوشته مي‌شود. اين دوگانگي براي فهرست‌نويسي مشکل ايجاد مي‌کند. اين‌ها دردسرساز هستند و در اين ميان فرهنگستان وظيفه دارد که تکليف را مشخص کند تا نوشتار ما قانونمند شود.