سلام ای سایه ی ماندگار

ای روح تمام رویاها

ای هفت نشانه

داغ باقیمانده از نفرین  ۷ خواهران

 

بنگر!

آن کودک همیشه

می گردد

می بیند

نمی یابد

هنوز  در این سینما

بر پرده ی سپید

می درخشد:

End End

یعنی ماجرا تمام؟

پسرک می گردد

می بیند

می نویسد

سطرهای دهان ها

خیابان را

 

خیمه گاه ها را دور می زند

می ایستد

 

یعنی تمام؟

ختم کلام؟

نه!

پسرک از میان انبوه سرهای سوگوار می گذرد

درست در شام غریبان اهل بیت

"کیست او؟"

پسرک سیه چرده

کوفی

شاید هم قریشی

رو به دریای مواج جمعیت  ندا در می دهد:

ـ "تازه رسیده ام از راه

یاران!

برادران!"

آشوبی

آرمش سازمان داده شده را به هم می ریزد

"ببینید!

اینان که صدایشان می زنم به این سو

همراهان

هم قطاران اویند

..."

سر ها می چرخند به هر سو

" کیانند آنان؟"

-" آنان همراهان امام

تازه از راه رسیده

بر سر پیمان

یاری گران

پیروزمندان این شکست پر افتخار

آزمون راستی و درستی فردا را

پشتیبان..."