دکتر شفا...4
بدرود!
با شبی روزان و فروزان
سرشار از رویاهایی که
باید درست درآیند
امروز ۵ شنبه ی طلاباران پاییز و فردا: آدینه ی پربار درون، پایان هفته ی سبزتان را با پیشخوان تندرستی دکتر شفا سپری کنید
این نوشته ها را پیشکش می کنم به ناهید ام نازنین؛ و دوستان اهورایی اش: فاطی و همسر دوست داشتنی اش و دوستانش که برگ هایی از گل های ملکوت راستی و درستی اند...ه.ح.
فردا پگاه به این کُنج سری بزنید و تازه شوید*
پیام به راشنای یگانه ی هستی ام:
تنت به ناز طبیبان نیاز مباد
اما چند پرسش برای اندیشیدن:
پاسخ آن ها را فردا خواهید خواند.
۱. سندروم انترک در مدیران ناشایسته و انتصابی چه مشخص هایی دارد؟
۲. آیا به تازگی به داروخانه ای در شهرتان ( و یا به صورتی زنده در کیانپارس اهواز رفته اید که از دوز دارو بدزد (کم بدهد. یعنی به جای 20 کپسول آموکسی سیلین، 12 کپسول به بیمار تحویل دهد) و بقیه ی پول بیمار را به عنوان "جایزه" ( آن طور که آقای دکتر پشت پیشخوان مدعی است) آدامس "وایت" بپردازد؟
۳. موش های بازیگوش در پاتیل های کارگاه کیک پزی اهواز چه کار می کنند؟
۴. چرا در ماکارونی سازی حاشیه ی اهواز، علاوه بر افزودنی های مجاز مانند فضله های جونده و پرنده، عرق بدن کارگران حمام ندیده و مبتلا به قارچ و انگل هم با خمیر اسپاگتی مخلوط (میکس) می شوند؟
۵. چرا بچه های روستایی از شهری های مرفه با هوش ترند؟