صبوحی 1

در من جاریست

عطر ستاره ها

دستان تو


می خوانند شاخه ها

شوخ

در لابلای انگشتانم


برگ برگ

پاییز مرگ ریز

در من شکوفه می دهد

فردا را


دیوار ها را دریاب

دریاهای شش جانب

پیراهن من بادبانی

سروده های ام

فانوس دریایی


پله ها را عروج کن

بر این سکو

این پیکر

این من

که تو ام...ه. ح.