دوشنبه ای دوباره...بازهم هنوز هفتکل، اما
به که سلام کنم؟
با آن که در سفرم و یار بیمار در کنار دارم، در واکنش به پیام های دریافتی تلفنی (کلامی/ اس ام اسی)/ ئی میلی از دوستان دور و نزدیکِ آشنا و ناآشنا که خواننده ی پیگیر این نوشته ها هستند، با اشتیاق بیشتر به انتشار نوشته هایم- به ویژه بخش های گرینه شده ی رمان " نفرین نفت" ادامه می دهم...
پس برای خواندن بخش دوم حکایت واقعی فریدون، دیدار ما امشب ساعت ۲۰ درجه ی سلسیوس ابری بلاد البرز- دهستان عظیمیه...ه. ح.![]()
![]()
+ نوشته شده در دوشنبه سوم مهر ۱۳۹۱ ساعت 9:43 توسط هاشم حسینی
|