سرود آن کس که به جستجوی ناپیداها می رود...
امروز هم در هنوز
چیزی هست
مانند این سپیدی
مانده میان سطرهای رسمی
سرشار ستاره ها
سرود
شب ها
در گوشه ی دکه ی میدان
انبوه روزنامه های برگشتی فریاد می کشند
و همین نزدیکی
روی پیشخوان خاموش خانه که خمیازه می کشد
سطرهایی هستند به زوزه
بسیار ماهیان ناگفته را بیرون می کشد
با قلاب
و در زیر شعله ی کبریت
می خواند حکایت کودک کار را که پیش فروش کرده سال های نیامده را
ارزان
این سرود
به جستجوی تو می گردد
شبان و روزان
...ه.ح.![]()
+ نوشته شده در یکشنبه دوم مهر ۱۳۹۱ ساعت 13:46 توسط هاشم حسینی
|