دستان زلزله زده ام ترک برداشته اند

باران داغ تابستانی

گونه هایم را می سوزاند

وز زو گوش های بی قرارم

از لابلای سطور روزنامه ها ی مصادره شده کسی کمک می طلبد

لب هایم ترک برداشته اند

مادران ایستاده بر بالای مغاک مرگ

کودکان را صدا می زنند...ه.ح.