کودکی سرفه می کند.

چشمان فلامرز تمام روز متورم و اشک آلود...

و نگهبان جوان که می گوید ته گلویم غده ی زباله ای دارد گنده تر و زهرآلوده تر می شود...

در برومی شهروند هایی هم هستی دارند...

پرنده ها

درختان

کودکان

کارگران

سرمایه

 

برومی

۳۳ درجه ی زباله به وقت شش