ایستاده

حتا اگر زخمی

تنها

اما پویا

و شکیبا

از درخت بیاموز

ایستاده

حتا اگر زخمی

خاموش اما 

سرشار از فریادهای فردا

*

پرنده را  پیدا کن

جایی

گم مانده در فرودگاه بی قراری قلبت

بیدار

ایستاده

حتا اگر زخمی

پس

با توحید الکترون ها بر مدار هسته

امید را بیاموز!

*

بنگر!

پروانه ای سینه سپر کرده در برابر توفان ها

سیمرغ وار

پر می کشد تا بارگاه آتش

فروزان از آرزوها

رمزها

رویاها

*

این گونه است مرامنامه ی هستی

بیاموز از ستاره اگر زنده آشیانه های حماسه ها را می جویی

جایی کنار

به درمان

*

بخوان!

 همراه نغمه ای ناگهان

که نطفه می بندد در بند بند دالان ها

برخیز!

چون آغوش دشت

رو به دانه

دانه های باران

*

بگشا دریچه های بسنه ی لبان

بخوان آیه های ایمان را از دریچه هایی که ناپیدا مانده در این حوالی

تا سبزه بیاموزد

 رود بخندد و گزارش دهد به اقیانوس ها

ملکوت که

 انسان هنوز میراثدار امید

می راند به فرارو

آری!

...ه. ح.