خوانش سرا: روزنامه ای هر روز در چند شماره...2
یادروز
سرباز آزادی، شاعر امید
اگر هزار قلم داشتم
هزار خامه که هر یک هزار معجزه داشت
هزار مرتبه هر روز می نوشتم من
حماسه ای و سرودی به نام آزادی
به روی سنگ مزارم به شعله بنویسید
که سوخت در طلب این تشنه کام آزادی
چه عاشقانه به دیدار آفتاب شتافت
که بشکفد سحر سرخ فام آزادی.
مرا بسوزانید
و خاکسترم را
بر آب های رهای دریا بر افشانید،
نه در برکه،
نه در رود:
که خسته شدم از کرانه های سنگواره
و از مرزهای مسدود...
مستانه سلطانی اولین شعرش را در هفت سالگی سرود و در سیزده سالگی نام خود را به ژاله تغییر داد . وی در سال ۱۳۲۳ در دانشکد ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت نخستین مجموعه شعرش با عنوان گلهای خود رو را دردوران دانشجویی در سن ۲۲ سالگی منتشر کرد.
در ۲۵ سالگی همراه همسرش (شمس الدین بدیع تبریزی) که عضو حزب توده بود به به اتحاد جماهیر شوروی تبعید شدند. سپس مدرک لیسانس در رشته ادبیات فارسی را از دانشگاه آذربایجان (Azerbaijan State` University) اتخاذ نمود. و در سال ۱۳۴۰ در مسکو از دانشگاه لامانوسوف مدرک دکترا گرفت. و به مدت بیست سال در (Maxim Gorky International Academy of Literature)به تحقیق پرداخت.
در سال ۱۳۵۹ بعد از انقلاب، در سن ۶۰ سالگی به ایران بازگشت و مدتی را در زندان اوین گذراند اما مجبور شد به لندن مهاجرت کند.
زاله اصفهانی دوازده مجموعه شعر منتشر نمود که مهمترین آنها عبارتند از: «زنده رود»(۱۳۴۴- مسکو)، البرز بی شکست (۱۳۶۲-لندن)، خروش خاموشی (۱۳۷۰-لندن).
دکتر ژاله اصفهانی که به دلیل روح اشعارش به شاعر امید معروف بود، روز ۷ آذر ۱۳۸۶ برابر ۲۸ نوامبر ۲۰۰۷ در سن ۸۶ سالگی، در بیمارستانی در لندن درگذشت و اشعارش را برای آیندگان باقی گذاشت.
منبع: ویکی پدیا
آثار
- گلهای خود رو، تهران، ۱۳۲۴
- زنده رود، مسکو، ۱۳۴۴
- زنده رود، چاپ دوم، تهران، ۱۳۵۸
- کشتی کبود، تاجیکستان، ۱۳۵۷
- نقش جهان، مسکو، ۱۳۵۹
- اگر هزارقلم داشتم، تهران، ۱۳۶۰
- البرز بی شکست، لندن، ۱۳۶۲
- البرز بی شکست، چاپ دوم، واشینگتن، ۱۳۶۵
- ای باد شرطه، لندن، ۱۳۶۵
- خروش خاموشی، سوئد، ۱۳۷۱
- سرود جنگل، لندن، ۱۳۷۲
- ترنم پرواز، لندن، ۱۳۷۵
- موج در موج، تهران، ۱۳۷۶
مجموعهای از شعرهای او در سال ۱۳۴۴ با عنوان زنده رود در مسکو منتشر شد.و همچنین گزیدهای از اشعار او هم با نام پرندگان مهاجر (Migrating Birds) به زبان انگلیسی انتشار یافتهاست.
نمونه شعر
گیاه وحشی کوهم نه لاله ی گلدان
مرا به بزم خوشی های خود سرانه مبر
به سردی خشن سنگ خو گرفته دلم
مرا به خانه مبر زادگاه من کوه است
ز زیر سنگی یک روز سر زدم بیرون
به زیر سنگی یک روز می شوم مدفون
سرشت سنگی من آشیان اندوه است
جدا ز یار و دیار دلم نمی خندد
ز من طراوت و شادی و رنگ و بوی مخواه
گیاه وحشی کوهم در انتظار بهار
مرا نوازش و گرمی به گریه می آرد
مرا گریه میار