خواندنی ها

۱

جنبش وال‌استريت ظهور دموكراسي مستقيم

 

معصومه ابتكار / روزنامه شرق


بيش از دو ماه از تولد جنبش «وال‌استريت را اشغال كن» كه در 17 سپتامبر سال ‌جاري ميلادي آغاز شد، مي‌گذرد. درخواست اوليه اين جنبش «جداسازي قدرت و سياست از ثروت ملي» بود و اكنون پس از صدها تظاهرات در ده‌ها شهر آمريكا و حتي جهان هفته‌هاست كه متوقف نشده است، اگرچه اخيرا به فكر رويكردهاي جدي براي تعميق آگاهي مردم و انسجام‌سازي تشكيلاتي براي تبديل جنبش وال‌استريت به «گفتماني ملي» افتاده است. جنبش وال‌استريت اعتقاد دارد كه حقيقت ماجراي اقتصاد آمريكا بايد شفاف‌سازي شود و با وضعيت كنوني مبتني بر تمركز ثروت و فساد اداري، مطالبات مردم ديگر از طريق انتخابات و صندوق رأي قابل پيگيري نيست. جنبش «وال‌استريت را اشغال كنيد» به دليل روند افزايش بيكاري، گسترش فقر، گراني هزينه‌هاي مسكن و بهداشت و در اعتراض به سياست‌هاي پولي دولت در حمايت از بانك‌هاي ورشكسته و موسسات اعتباري وال‌استريت شكل گرفت. دولت آمريكا با كمك چند ميلياردي، اين موسسات سرمايه‌داري را در حالي نجات داد كه مردم آمريكا با پرداخت ماليات‌هاي سنگين در نهايت هيچ بهره‌اي از اين معامله نبردند. سودها و حق مديريت‌هاي كلان به يك درصد سرمايه‌داران و مديران نالايق آنان تعلق گرفت و از اين جهت است كه جنبش خود را نقطه مقابل آن يك درصد، يعني 99 درصد مردم مي‌داند. يكي از امتيارات اين جنبش، فراگيري آن است كه با توجه به تنوع گسترده قوميتي، نژادي، مليتي و ديني مردم آمريكا اهميت فراوان دارد. از ديگر ويژگي‌هاي آن نقش راهبري تشكل‌هاي صنفي و مردمي و تشكل‌هاي غيردولتي است. اين گروه‌ها در فقدان رهبري فردي توانسته‌اند راهبردهاي اصلي جنبش را تعيين و حركت را مديريت كنند. از طرفي جنبش وال‌استريت از شبكه‌هاي اجتماعي و رسانه‌هاي مستقل و آزاد آمريكا عليه انحصار رسانه‌هاي دولتي و حزبي و براي نشر آگاهي و انسجام خود استفاده كرده است. يكي از سخنگويان اين جنبش به نام «اسلاوی ژيژك» مي‌گويد: «ما رويايي فكر نمي‌كنيم. ما از خوابي بيدار شده‌ايم كه در حال تبديل شدن به يك كابوس است. ما بنا نداريم چيزي را نابود كنيم بلكه شاهد نابودي سيستم توسط خودشان هستيم. مانند فيلم‌ها و كارتون‌هايي كه در آن درشكه‌اي بي‌توجه به دره پيش رويش به سرعت جلو مي‌رود و زماني متوجه خطر مي‌شود كه زير پايش خالي شده است. ما اينجا آمديم كه به آقايان بگوييم آقايان لطفا زير پايتان را نگاه كنيد. به ياد داشته باشيد مشكل فقط فساد و بخل نيست. مشكل اين است كه سيستم از شما مي‌خواهد تسليم شويد. بر حذر باشيد، نه‌فقط از دشمنان بلكه از دوستان دروغين كه مي‌خواهند اين جنبش را رقيق كنند. همان‌طور كه مي‌توانند قهوه بدون كافئين، بستني بدون چربي و نوشابه بدون قند تهيه كنند. آنها مي‌خواهند اين جريان را به يك اعتراض اخلاقي بي‌خاصيت تبديل كنند. در چين امروز نوعي سرمايه‌داري را تجربه مي‌كنيم كه از سرمايه‌داري آمريكايي ديناميك‌تر است، ولي نيازي به دموكراسي ندارد. يعني وقتي سرمايه‌داري را نقد مي‌كنيد اجازه ندهيد شما را متهم كنند كه عليه دموكراسي اقدام كنيد. ازدواج ميان دموكراسي و سرمايه‌داري پايان يافته است.» اين جنبش در روزهاي اول با بازداشت صدها نفري مواجه شد، ولي به تدريج با تاكيد فعالان جنبش بر ضد خشونت بودن آن، حجم برخوردهاي نيروهاي امنيتي كاهش يافت. تا جايي كه به دو ماه بيتوته در پاركي مجاور بورس وال‌استريت انجاميد و اخيرا بعد از يورش پليس براي برچيدن چادرهاي معترضان، قاضي دادگاه عالي نيويورك حكم داد كه معترضان مي‌توانند به محل اعتراض‌شان برگردند، اگرچه ديگر نمي‌توانند آنجا اردو بزنند.
با اين حال يكي از معترضان مي‌گويد: «حكم هرچه باشد ما حق داريم كه اعتراض كنيم. اينجا شهر ماست. اينجا براي
دو ماه خانه ما بوده است. همه جهان منتظر اين است كه ببيند اينجا چه اتفاقي مي‌افتد.»
تكثرگرايي از ويژگي‌هاي جنبش وال‌استريت است. هواداران اين جنبش فقط مسايل و مشكلات مالي را نشانه نرفته و بيان اعتراضات خود را محدود به آن نكرده‌اند. چنانچه در ۱۴ اكتبر هفت نفر از اعضاي آن با حضور در يكي از جلسات كنگره آمريكا با قطع سخنان لئون پانه‌تا وزير دفاع آمريكا و سر دادن شعار ضدجنگ، خواستار خروج نظاميان آمريكايي از عراق و افغانستان شدند. اين معترضان با سروصداي خود بارها اظهارات لئون پانه‌تا وزير دفاع آمريكا را در كميته نيروهاي مسلح مجلس نمايندگان آمريكا قطع كردند.
با گذشت بيش از دو ماه از حضور پررنگ جنبش تسخير وال‌استريت، به ويژگي‌هاي متمايز و قابل تاملي بر‌مي‌خوريم كه اهم آنها عبارتند از:
1- معترضان به سياست‌هاي اقتصادي آمريكا با شعار «وال‌استريت را اشغال كن» اجازه راهپيمايي يافتند. ولي باوجود برخوردهاي پيش‌آمده بين آنها و پليس و حتي در موارد معدودي استفاده از گلوله پلاستيكي و گاز اشك‌آور كساني كه بازداشت شدند ظرف حداكثر دو، سه روز آزاد شدند. اين اواخر نيز كه در دانشگاه يوسي‌ال‌اي از گاز فلفل استفاده شد، از طرف رييس دانشگاه رسيدگي و به عذرخواهي منجر شد.
2- موسسات منتقد و معترض رسمي حتي اتحاديه‌هاي بزرگ كارگري و معلمان در اين جنبش فعال بوده، آن را حمايت و كمك مالي كردند.
3- مخالفان جنبش وال‌استريت نيز تجمعات و راهپيمايي‌هايی داشتند، ولي هرگز به درگيري با طرف مقابل نكشيد.
4- رسانه‌ها حتي اگر از كشورهايي مثل ايران و در وضعيت تخاصم با آمريكا بودند، اجازه تهيه گزارش از جنبش را يافتند. اگرچه ممكن است برخي محدوديت‌ها اعمال شده باشد.
5- نقش فضاي مجازي و بلاگرها در رساندن صداي جنبش وال‌استريت بسيار موثر بوده و شعار «ما 99درصد مردم هستيم» اولين بار در يك وبلاگ منتشر شد.
6- هواداران جنبش در محل تجمع اگرچه به دليل طولاني شدن حضور مستمر در تعداد كاهش يافته‌اند، ولي نظرسنجي‌هاي انجام‌شده از سوي
Gallop,‌CBS,‌Time,‌Rasmussen تاييد مي‌كند كه درصد موافقان جنبش وال‌استريت بيش از مخالفان آن شده است. بر همين اساس، كارشناسان معتقدند كه اين جنبش به گفتمان تبديل شده است.
7- صاحب‌نظران از جمله آقاي پل لوينسون استاد ارتباطات اعتقاد دارد كه «جنبش وال‌استريت، نشانه ظهور دموكراسي مستقيم است» و درك همين مطلب از سوي برخي سياستمداران باعث شده که در كنار آن قرار گيرند. اگرچه به عمق اين شعارها كه جداسازي قدرت و سياست از ثروت بود، اعتقاد نداشتند. مثل نانسي پلوسي رهبر دموكرات‌ها كه با نوعي زيركي و به قصد بهره‌برداري از آن اعلام حمايت كرد. همچنين شايعاتي كه در مورد ارتباط جرج سوروس مولتي‌ميلياردر آمريكايي در حمايت از اين جنبش مطرح است. اين شايعه شايد به قصد تخريب جنبش صورت گرفته باشد.
در مجموع مي‌توان گفت از مهم‌ترين نتايج حاصل از تحليل جريان جنبش وال‌استريت مي‌تواند اثبات نسبي بودن دموكراسي در جوامع مختلف و حتي پرادعاترين جوامع غربي باشد.

۲

مادر دو دختر كشته شده به دست پدر:

شوهرم معتاد نبود...

شوهرم نه معتاد بود و نه مجنون
شرق: رسيدگي به پرونده قتل دو دختر به دست پدرشان در حالي ادامه دارد كه مادر كودكان، اعتياد شوهرش به ماده مخدر شيشه را تكذيب كرد و مدعي شد همسرش در كمال سلامت براي قتل فرزندانش نقشه كشيد. در اين حادثه كه روز شنبه دوم آذر در خيابان شهيد نعيمي منطقه قلعه‌مرغي رخ داد،‌ مردي 47 ساله به نام احمد در غياب همسرش دو دختر هشت و 9 ساله‌اش به نام‌هاي مبينا و بیتا را به اتاق خواب خانه برد و سپس در حالي كه يك گالن در دست داشت دورتادور اتاق خواب را بنزين پاشيد و با قرار دادن جسم سنگيني پشت در اتاق راه فرار دخترانش را بست. مرد ميانسال در ادامه با دستانش يكي از دختران و با پاهايش دختر ديگر را گرفت و كبريت را كشيد. در پي اين حادثه، هر سه نفر دچار صددرصد سوختگي شدند و جان باختند. پس از آن پليس و بازپرس جنايي وارد عمل شدند و رييس كلانتري ابوذر اعتياد مرد به ماده مخدر شيشه را عامل اصلي اين جنايت جنون‌آميز دانست اما مادر مبينا و تينا اعتياد شوهرش را تكذيب كرد. زن داغدار كه همچنان پيگير پرونده مرگ دخترانش است ديروز در گفت‌وگو با خبرنگار ما گفت: «من و احمد 13 سال قبل ازدواج كرديم و خانواده‌هايمان با اين وصلت موافق بودند. اوايل مشكلي وجود نداشت اما شوهرم به‌شدت تحت تاثير خانواده به ويژه خواهرانش بود و دخالت‌هاي آنها در زندگي ما مشكل به وجود آورد.» اين زن ادامه داد: «شوهرم آن زمان در يك شركت كار مي‌كرد اما تعديل شد و بعد از آن ديگر سر كار نرفت حتي چند بار خودم برايش موقعيت شغلي فراهم كردم ولي حاضر نشد كار كند و از آن به بعد من هزينه زندگي‌مان را تامين مي‌كردم. مشكل بزرگ‌تر اين بود كه شوهرم توقع داشت تمام حقوقم را به او بدهم تا وي آن مبلغ را در اختيار خانواده خودش قرار بدهد.» به گفته مادر دو كودك اختلافات خانوادگي همچنان ادامه داشت تا اينكه سال گذشته احمد با چاقو به وي حمله و او را مضروب كرد. پس از آن زن جوان تصميم گرفت از شوهرش جدا شود. او در اين‌باره توضيح داد: «من به دادگاه خانواده رفتم و دادخواست طلاق دادم اما قاضي به من گفت چون شوهرم معتاد نيست نمي‌تواند حضانت بچه‌ها را به من بدهد و دخترانم بايد نزد پدرشان بمانند. من نمي‌خواستم اين اتفاق بيفتد براي همين هم از پيگيري پرونده طلاق منصرف شدم. اگر آن موقع حضانت بچه‌ها به من داده مي‌شد اين اتفاق نمي‌افتد. شوهرم از خودش اختيار و قدرت عمل نداشت و مطيع محض خانواده‌اش بود و اين مساله روز‌به‌روز زندگي را براي من و دخترانم سخت‌ و تلخ‌تر مي‌كرد و كاري از دستم برنمي‌آمد.» اين زن در ادامه اظهاراتش وقايع شب قبل از قتل را توضيح داد و گفت: «شوهرم يك موتوسيكلت داشت. او شب قبل از قتل موتورش را به همراه مدارك شناسايي و كارت عابربانكي كه يارانه‌هايمان به آن واريز مي‌شد به همراه رمز كارت به خانواده خودش تحويل داد و بعد به خانه برگشت. همين نشان مي‌دهد او از قبل براي كشتن بچه‌ها برنامه داشت. احمد نه جنون داشت و نه معتاد بود او فقط به دليل مشكلات خانوادگي اين كار را انجام داد و من پرونده را تا آخر پيگيري مي‌كنم. دو دخترم بي‌گناه جان باختند. مرگ در آتش و زنده‌زنده سوختن به حدي دردناك است كه اصلا نمي‌شود آن را توصيف كرد. من واقعا براي افرادي كه مسبب اين حادثه شده‌اند متاسف هستم. هيچ‌كس از درد من خبر ندارد و من هم تا آخر موضوع را دنبال مي‌ کنم..

نظر پرسه های اندیشه:

علل حادثه: بیکاری قاتل / فقر فرهنگی / افسردگی اجتماعی که همگی انگشت اتهام را به سوی دولتمردان اشاره می برند.

از این رو لازم است مسئولان با وجدان چاره اندیشی کنند... این نوع حادثه آخرین نخواهد بود...

 ۳

صدای مردم در مطبوعات

آنها» يعني كي؟!

برخي از وزير وزرا، رئيس رؤسا، وكيل وكلا، هرگاه يك تريبون به دستشان مي‌رسد و گوش‌هاي مجاني پيدا مي‌كنند، هرچه دق دل دارند، سر «آنها» خالي مي‌كنند! فرضاً:

ـ ما به «آنها» اخطار مي‌كنيم ديگر اجازه نمي‌دهيم اموال ملت را غارت كنيد!

ـ «آنها» هر وقت منافع خود را درخطر مي‌بينند دست به شانتاژ و شايعه‌سازي مي‌زنند!

ـ گذشت زماني كه «آنها» هر غلطي دلشان مي‌خواست مي‌كردند!

ـ «آنها» بدانند اين زمان‌ها، آن زمان‌ها نيست و آن زمان‌ها هم اين زمان نبوده. غافل از اينكه ما زمان را اصولاً قابل نمي‌دانيم!

الغرض، ما هموطنان بي‌نوا نمي‌دانيم «آنها» كي هستند كه نمي‌شود اسمشان را به زبان آورد؟! از طرفي «اينها» با كي كار دارند يا حرف دارند، هر روز هر روز داد وفرياد و جنجال، كدام مشكل مردم را حل مي‌كند؟

هموطن / روزنامه اطلاعات