سرطان لذت بخش
و این کلام واپسین را نه از منظر موعظه و اندرز، که یادآوری و نگهداشت به خودم می گویم. چرا که می دانم حواس تو جمع است. و البته شاید دوستی پیرامون، آن را سال ها بعد بخواند و بداند که ما با چه بیماری ها و تنگناهایی روبرو بوده ایم...
بیماری کشنده ی ارمان ها و ایمان، خلاقیت ها و آفرینش های دوران ما شهرت گرایی است. این سرطان به انحراف شخصیت، خودفروشی و پستی جایگاه اجتماعی فرد می انجامد...البته این ویروس عفونی در جانوران دوپای تازه به دوران رسیده بیشتر تلفات می گیرد و ساری و جاری است...و تو نازنین،هشدار که غول بیابان های محفل گرایی نفریبت به سرابت...
...
خوشا در عین گمنامی به کشف و شهودهای تازه رسیدن، خادم آدم و اجتماع بودن و مراتب تازه ای را تجربه کردن.
بی شک یکی از راز ها، یعنی علت اصلی موفقیت زندگی مشاهیر و نوابغ تاریخ، بازآفرینی بهشت بر روی زمین برای دیگران بوده است. در این راستاست که جان شیفته ی حقیقت زمانه، جوینده ی شکیبای راستی و داد و خواستار مردم مداری در امتداد پرچم دل خود به پیش می رود و بی خودنمایی و چشمداشت؛ به آماج های تازه دست می یابد...
واحه ی پر سراب شهرت، طاعون خودنمایی وسرطان برتری طلبی ما را در فرایند تکامل به در جا زدن می کشاند...مگر ما چقدر وقت و استعداد داریم که باید در حواشی هدر برود!
دوست عزیزم!
سرطان در همان مرحله ی نخستین تشخیص، قابل درمان است...
اهواز هنوز تشنه ی بارانی جانانه است که این همه چرک و لکه را بزداید...
با بوی نخل و بلوط و کارون
می بوسمت در انتظار...
![]()