کوسه در حوض: روایت 1
نازنین
دستم را می گیرد، از هال که در آن مبل های سلطنتی را چیده اند، می گذراند و می برد به اتاق خواب پرتی در انتهای ساختمان...
مادرش هم پشت سرِ ما می آید:
امروز را همین جا درس بخونید تا میهمان ها بیایند و بروند... پس فردا کلاس درستان دوباره در سالن پذیرایی خواهد بود...
دو لیوان شربت سرخ رنگ و دیس کلوچه ها را روی گل میز بغل تختخواب می چیند.
سکوت لایه های غبار بر اتاق سایه افکنده...
10 جمله ی انگلیسی برای نازنین می نویسم در زمان های حال ساده، حال کامل، گذشته ساده/ استمراری و کامل( ماضی بعید) و از او می خواهم آن ها را منفی کند...
لیوان شربت را به دهان نزدیک می کنم. بوی گوشت چرب می دهد. نمی نوشم. لیوان را سر جایش می گذارم.
نازنین نخستین جمله را می خواند و در فکر فرو می رود:
1.He kills the young man with a thick plastic rope.
نگاهی به من می کند. با چی منفی می شه؟ با is n’t ؟
می گویم در جمله که فعل کمکی مانند is n’t نباشه که نمی شه اونو منفی یا پرسشی کرد.
- خب پس چکار کنم؟
- فکر کن...
نگاهم را از روی برگه ی کاغذ بر می گردانم به در و دیوار اتاق...کنجکاوی همیشگی دست از سرم بر نمی دارد...
انگار سطح صاف روتختی می لرزد...نگاهم به زیر تخت می افتد. انگشتان خمیده ی دستی ناپیدا توجه ام را به خود جلب می کند.
نازنین غرق جمله ی انگلیسی، دارد لبانش را به هم می فشرد: قرمز و متورم...
مر ا نمی نگرد.
در یک آن سر خم می کنم رو به زیر تخت.
...
ادامه دارد