زمستان خوانده ها / یادداشت 73 م

بخارا 116 ، بهمن و اسفند95

*

هم چنان خواندنی، تازه و آموزنده. 

قصیده ی تکان دهنده ی استاد شفیعی کدکنی در آغاز:

ای شعر پارسی که بدین روزت اوفکند

کاندر تو کس نظر نکند جز به ریشخند

مرثیه ای است در این روزگار عسرت ادبیات ایران که کلام بازیچه ی مطامع و منافع پدرخوانده های شعر و داستان شده است. مریدپرورانی که در کارگاه ها و محافل خود، متولی  مشروعیت بقای آن هستند وبرای حفظ شهرت و رواج جایگاه کاذب خود، شعر را سترون از آرمان و آماج های انسانی می خواهند. جالب آن که این مار در آستینان... خود را چپ و در راسته ی اپوزیسیون حکومت قلمداد می کنند.. 

شادی و شوکتا که ترا بود پیش ازین!

خواری و خفتا که رسیدت ازین روند! 

 ای شط پر شکوه ز ریزابه های روح

بر بستری ز لای و لجن چون شدی به بند؟

...

ای شعر پارسی که بدین روزت اوفکند؟

......

از مقالات نمونه وار که از خواندنشان نمی توان بی خبر نشست:

- به ترنم و ترانه(5) / دکتر مهدی فیروزیان: در باره ی ترانه شدن بیش از صد سروده ی هوشنگ ابتهاج  و این که " او را می توان حافظ معاصر خواند.  (427)

- یادداشت های یک کتابدار/ دکتر یزدان منصوریان و بررسی دو کتاب گرانقدر:  1. از کتاب رهایی نداریم، امبرتو اکو و 2. چرا باید کلاسیک ها را خواند، ایتالو کالوینو

- قلم رنجه(35) / ب.  خرمشاهی و این که: " ... گلستان و بوستان سعدی نیز ترجمه های بسیاری دارد.  برای تنوع به نکته ای از نفوذ اندیشه ی سعدی و داستان های نغز کوتاهش در ادب انگلیسی می توان اشاره کرد. و آن این است که ارنست همینگوی داستان نویس شهیر معاصر آمریکایی، در نوشتن شاهکارش، " پیرمرد و دریا" که حدود ده ترجمه به زبان فارسی دارد، از این بیت سعدی الهام گرفته:

شد غلامی که آب جوی آرد / آب جوی آمد و غلام ببرد

دام هر بار ماهی آوردی / ماهی این بار رفت و دام ببرد... 

*

*

*

هاشم حسینی

43 مین روز زمستان البرز