سنکا، پارسی برگردان عبداله کوثری
امان از ترجمههای عبدالله کوثری از نمایشنامههای سنکا و آیسخولوس... ترجمههای شعرگون... که باید مزه مزهشان کنی... نمیتوانی زود پیش روی... صفحهای میخوانی و باز میگردی و با صدای بلند میخوانی... این نثر شاعرانه است یا شعر منثور؟ هرچه هست فخر زبان ماست و قدر نادیده... و خوانده نشده... حتا از جانب کتابخوانان...
نمونهای از متن: (لطفاً با صدای بلند بخوانید تا لذتش صد چندان شود)
آنگاه که مرده را در گور میگذارند
و واپسین آیین عشق به جای میآرند
و خواب شبی دیرپای بر پلک مینشیند
باور کنیم آیا که این تن زندگی در گور آغاز میکند
یا خود فریبیست این که قصهای کهن ساز میکند؟
پس کدام رای بخرد روا میدارد
که زندهای از بهر مردهای جان بسپارد؟
اگر آدمی جز در خواب آرامشی نمیگیرد
و از زیستن رهایی نمیپذیرد
باری، بگو که مرگ آیا جمله دردها را پایان میدهد
و خرده پارهای از ما آیا از باد نابودی نمیرهد؟