دریچه ی شنبه ی هنر و ادبیات....1
دکتر حسن حبیبی، فرهنگی مردی بی ادعا
خدمتگزاری که کار خیر بی روی و ریا کرد
و
نمادی نامیرا از انقلاب شکوهمند بهمن 57
دکتر حسن حبیبی، دانش آموخته ی دکترای دانشگاه سوربن و پدیدآورنده ی متن قانون اساسی جمهموری اسلامی، دار دنیا را با نیک نامی وا نهاد و سرافرازانه به بقای باقی شتافت. به درستی که این بیت حکیمانه ی سعدی در باره ی او صادق است:
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
حسنابراهیم حبیبی ۱۳۱۵ تهران-۱۳۹۱ تهران وزیر ارشاد دولت بازرگان، وزیر علوم و آموزش عالی و پس از آن وزیر دادگستری دولت میرحسین موسوی و معاون اول دو دوره اکبر هاشمی رفسنجانی و دولت اولِ سید محمد خاتمی در ایران بود. حبیبی دارای دکترای جامعهشناسی و حقوق از دانشگاه سوربون بود.
وی همچنین رئیس بنیاد ایرانشناسی و از جمله حقوقدانانی بود که پس از انقلاب ایران، پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی را با استفاده از قوانین اساسی سایر کشورها تهیه کرد. او تا پایان عمر عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
حبیبی در روز دوازدهم بهمن ماه ۱۳۹۱ در پی یک دوره کسالت طولانی و بستری در بیمارستان فرهنگیان تهران درگذشت. وی پس از تشییع از مقابل بنیاد ایرانشناسی در کنار آرامگاه امام خمینی (ره) به خاک سپرده شد.
***
ناگفته ها در باره ی جایگاه والای شخصیت علمی، مدنی و فرهنگی او بسیار است.
در این جا به نقل یادمان هایی عبدالحسین مقتدایی و باقر غفاری از مرحوم آیت الله غلامحسین جمی {1386-1304} ( یادداشت های روزانه ی جنگ: 19/07/1360- 24/07/1359 با عنوان "نوشتم تا بماند" ، تهران، شرکت انشارات سوره مهر، 1388 ) بسنده می کنم در باره سعید فقید دکتر حسن حبیبی:
"... آقای جمی اگر مورد پرسش نیروهای مذهبی قرار می گرفت، تأیید خود را از آقای حسن حبیبی اعلام می کرد...( عبدالحسین مقتدایی – صفحه ی 507 )"
"...هنگان اولین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری، روزی حدود ساعت یک بعد از ظهر به اتفاق محمد حسین زاده دشتی مشغول صرف ناهار بودیم که دشتی پرسید: حاج آقا! بالاخره تکلیف ما در این انتخابات چیست؟... ما می خواهیم حرف آخر را شما بزنید...
حاج آقا گفت: نظر من نظر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است، آقای حبیبی و لاغیر....
آقای دشتی پرسید: آیا ما می توانیم نظر شما را تبلیغ کنیم.
آقای جمی گفت: نه! فقط اگر کسی از شما پرسید، بگویید نظر من بر آقای حبیبی است. (باقر غفاری- همان جا)
***
سروده ی نیایش گونه ی دکتر حبیبی در ستایش ایران و زبان پارسی:
خدایا به خورشید گیتی فروز به پرتو فشانیش در نیمروز
به ماه و به بازیگری های ماه که تاریک روشن کند بزمگاه
به صبح درخشان که آرد امید ز دل تیرگی ها را کند ناپدید
...
به عشقی که حافظ از او نام یافت به دوری که از گردشش کام یافت
جهان را سراسر ز لفظ دری عطا کن نشاط زبان پروری
فزون کن به عالم شکرخند را روایی ده این پارسی قند را
سخن پروران را همی یار باش تو خود پارسی را نگهدار باش
...
خدایا نگه دار این مهر شهر ز اهریمنان و ز آسیب دهر
...
حسن حبیبی ، پانزدهمین دوره ی جهانی کتاب سال، بهمن 1386