خوانشسرا، روزنامه ای هر روز در چند شماره/1
از چشم جنوبی
جلد سوم از مجموعه «ادبیات معاصر ایران در گذر زمان» ويژه عدنان غریفی نوشته حبيب باویساجد از سوي انتشارات افراز منتشر شد.
باويساجد خبر داد: این کتاب220 صفحه دارد و در آن هشت فصل از جمله نظر مسعود کیمیایی، محمد محمدعلی، هاشم حسینی، سهام مرادیان (همسر غریفی) درباره عدنان غريفي و فهرست آثار عدنان غریفی، مقدمه، عکسها و داستان منتشر نشده ی او با نام "خواننده اپرا" به چشم ميخورد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) از خوزستان حبیب باویساجد، در خصوص تالیف این کتاب، گفت: نوشتن درباره ادبيات معاصر فارسی محدود شده است به چند نام و يك مركز به نام تهران. حال اين كه بودند و هستند نويسندگان و شاعرانی كه به فراخور زمانهای كه در آن زيستهاند آلام و آرزوهای مردمان اين سرزمين را در كلمه و كلام بازآفريني كردهاند و عدنان غُريفی نويسنده، شاعر و مترجم خوزستانی، بیگمان به گواه آثارش، نقش و نگار قابل اعتنايی در ساحت ادبی اين مُلك دارد.
وي افزود: اين حقیقت، جدا از حضور اجتماعی ـ سياسی او است كه اگر قدری در احوال نويسندگان و شاعران تفحص كنيم، با تحليل و تفسير آگاهانه غريفی در باب مسايل روز آن دوران اين مُلك آشنا میشويم كه ريشه در تعهد نويسنده دارد. عدنان غريفی سه دهه از عمر خود را در غربت (هلند) میگذراند و این دوری ناخواسته بیش از پیش باعث شده علاقهمندان به ادبیات در این سالها از او نام و اثری نبینند.
این نویسنده و سینماگر، در خصوص انگیزه و اهمیت نگارش چنین کتابی، بيان كرد: به لحاظ سیر تاریخی ادبیات معاصر فارسی و به ویژه ادبیات جنوب نمیتوان مقالهای نگاشت یا سخنرانی کرد و یا مروری بر گذشته ادبی ایران در پنجاه سال گذشته کرد بی آن که نامی باشد از عدنان غریفی و دستاوردهای ادبیاش در حوزههای مختلف از جمله نقد، ترجمه، شعر، قصهنویسی، ژورنالیسم ادبی و حتی فعالیت صریح اجتماعی ـسیاسی که منجر به زندانی شدنش در دهه چهل شد. باری، اینها پرسشها و کنجکاویهایی برای نگارنده پدید آورد که عدنان غریفی در این سالها چه میکند و کجا است؟ و آیا اصلاً زنده است؟
از باویساجد همچنين پیش از این کتاب "احمد محمود" و مجموعه داستان "عصّابه" چاپ و منتشر شده است.
گفتني است عدنان غریفی متولد 1323 خرمشهر و داستاننویس، شاعر و مترجم است. تحصیلات مقدماتی را در زادگاهاش گذراند، سپس وارد دانشکده نفت آبادان شد و چون همه ی دروس به زبان انگلیسی درس داده میشد، خواهناخواه با زبان و ادبیات انگلیسی خو گرفت.
در اوایل نیمه دهه چهل با همکاری عدهای دفترهای ادبی هنر و ادبیات جنوب را منتشر کرد که پس از انتشار عدد نهم در سال 1346 همگی دستگیر شدند. پس از آزادی، ابتدا در آبادان به عنوان معلم انگلیسی و مربی تنظیم متن برای رادیو و تلویزیون مشغول به کار شد، چندی بعد به تهران منتقل شد و در همين اداره مشغول به کار شد. سپس به رادیو رفت و سردبیر برنامه فرهنگی برنامه دوم بود و ترجمه و اجرای برنامه روزانه «برای شما خواندهایم» را به عهده داشت و همزمان با مجله خوشه به سردبیری احمد شاملو همکاری میکرد. او درسال 63 به هلند مهاجرت کرد و بیشتر به نوشتن و ترجمه پرداخت و مجلهای ادبی به اسم «فاخته» منتشر كرد. مضمون برخی از داستانهایش سقوط خانوادههای ریشهدار جنوب کشور و حسرت از دست رفتن مظاهر سنت و طبیعی در هجوم صنعت وابسته است.![]()